Dictiornary-Farsi | تابلو حساس به تماس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)

English	Persian
touch sensitive tablet	تابلو حساس به تماس


Other Matches

youch sensitive screen	صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel	صفحه حساس به تماس
touch panel	صفحه حساس به تماس
de bounce	جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches	دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch	دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.	با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point	وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring	سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
tentacles	شاخک حساس ریشه حساس
tentacle	شاخک حساس ریشه حساس
amplifying report	گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
originates	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
tableaux	تابلو
panels	تابلو
tableaus	تابلو
panel	تابلو
tableau	تابلو
boarded	تابلو
board	تابلو
bulletins	تابلو اعلانات
notice board	تابلو اعلانات
switch board panel	تابلو کلید
sign post	تابلو راهنما
panel box	جعبه تابلو
status board	تابلو وضعیت
panel cutout	فیوز تابلو
sign writer	تابلو نویس
guide board	تابلو راهنما
graphic panel	تابلو نگارهای
tablets	لوح تابلو
tablet	لوح تابلو
signposts	تابلو اعلان
bulletin	تابلو اعلانات
signpost	تابلو اعلان
traffic sign	تابلو علایم
show bill	تابلو اعلان نمایش
chart	نوار تابلو نمودار
deflection board	تابلو انحراف سنج
charted	نوار تابلو نمودار
deflection board	تابلو تصحیح سمت
charts	نوار تابلو نمودار
traffic sign	تابلو نشانه گذاری
charting	نوار تابلو نمودار
drawings	هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing	هنر طراحی تابلو نقاشی
signpost	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
This painting has a green background.	زمینه این تابلو سبز است
ambiance	نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambience	نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
notice	اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی]
cable	تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cabled	تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
connector	در یک شبکه FDDI وسیلهای که روی یک تابلو نصب میشود ویک اتصال است
patch	کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches	کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
prominent	حساس
sentimental	حساس
sensor	حساس
techy	حساس
sensitive	حساس
acute	حساس
activator	حساس گر
vigilant	حساس
ticklish	حساس
elastic	حساس
elastic demand	حساس
delicate	حساس
sensitive clay	رس حساس
sharp nosed	حساس
passible	حساس
sensate	حساس
feisty	حساس
thin skinned	حساس
key <adj.>	حساس
critical	حساس
tender	حساس
tendered	حساس
tenderest	حساس
exquisite	حساس
susceptive	حساس
tendering	حساس
supersensitive	حساس
alive	حساس
sensitises	حساس کردن
a sensitive subject [topic]	موضوعی حساس
starkly	حساس سفت
vibrissa	موی حساس
sensory nerves	پیهای حساس
starkest	حساس سفت
starker	حساس سفت
sensitising	حساس شدن
sensitize	حساس کردن
sensitize	حساس شدن
sensitized	حساس کردن
sensitized	حساس شدن
sensitizes	حساس کردن
sensitizes	حساس شدن
sensitizing	حساس کردن
sensitizing	حساس شدن
hygrosensitive	حساس به رطوبت
sensitising	حساس کردن
sensitises	حساس شدن
kittle	هوشیار حساس
tenderizes	حساس کردن
tenderized	حساس کردن
tenderize	حساس کردن
tenderising	حساس کردن
tenderises	حساس کردن
tenderised	حساس کردن
stark	حساس سفت
sensitised	حساس کردن
sensitised	حساس شدن
tenderizing	حساس کردن
tenderest	حساس بودن
insensible	غیر حساس
high strung	بسیار حساس
senseful	خیلی حساس
tendering	حساس بودن
sensitive plant	گیاه حساس
gleg	حساس باهوش
feelingly	بطور حساس
sensitive zone	منطقه حساس
sensitization	حساس سازی
sensitively	بطور حساس
pixilated	خیلی حساس
palpi	شاخک حساس
tendered	حساس بودن
overstrung	خیلی حساس
mimosa	گیاه حساس
tender	حساس بودن
key position	شغل حساس
key points	نقاط حساس
keop soo	نقاط حساس
it touched him on the raw	بنقطه حساس
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
sensitization	حساس کردن
insensitive	غیر حساس
insensitivity	غیر حساس
perceptive	حساس و باهوش
supersensitive	فوق حساس
supersensitive	حساس شده
key terrain	زمین حساس
skinless	خیلی حساس
critical item	اماد حساس
critical facility	تاسیسات حساس
critical mass	توده حساس
jumpy	بیقرار حساس
elastic supply	عرضه حساس
sensitization	حساس شدن
sensitizer	حساس کننده
critical position	پوزیسیون حساس
tangency	تماس
taction	تماس
line of contact	خط تماس
ding	تماس
contact line	خط تماس
contingence	تماس
impact	تماس
contacting	تماس
impacts	تماس
contacted	تماس
contact	تماس
tangents	تماس
tangent	تماس
impinging	تماس
contacts	تماس
palpus	شاخک حساس سبیل
sensitivities	حساس بودن به چیزی
sentient	حساس دستخوش احساسات
sensitive to light	حساس نسبت به روشنایی
susceptible to pain	حساس نسبت بدرد
sensitivity	حساس بودن به چیزی
touchy	نازک نارنجی حساس
touchier	نازک نارنجی حساس
pressure sensitive pen	قلم حساس به فشار
soft boiled	نیم بند حساس
touchiest	نازک نارنجی حساس
supersensitive	فوق العاده حساس
key position	موضع حساس و مهم
vital points	نقاط حساس بدن
kyusho	نقاط حساس بدن
electrosensitive paper	کاغذ حساس الکترونیکی
susceptible	حساس مستعد پذیرش
key terrain features	عوارض حساس زمین
dipneedle circuit	مدار حساس مغناطیسی
inelastic demand	تقاضای غیر حساس
detecting circuit	مدار حساس مین
laminitis	اماس لایههای حساس
hypergolic fuel	سوخت فوق حساس
tentacular	دارای شاخک حساس
tentacular	شبیه شاخک حساس
tender minded	دارای فکر حساس
context sensitive	حساس نسبت به متن