English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
bunk تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunks تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
Other Matches
breastwork استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
bedding رختخواب
abed در رختخواب
between the sheets در رختخواب
beds رختخواب
bed رختخواب
rank and file نفرات
cot رختخواب بچگانه
cots رختخواب بچگانه
turn in <idiom> به رختخواب رفتن
hit the sack <idiom> به رختخواب رفتن
Hit the sheets <idiom> [به رختخواب رفتن]
bedspread چادر شب رختخواب
bedspreads چادر شب رختخواب
bed roll رختخواب پیچ
man گماردن نفرات
mans گماردن نفرات
replacement جایگزینی نفرات
replacements جایگزینی نفرات
genial bed رختخواب یافراش عروسی
A warm and soft bed . رختخواب گرم ونرم
the quilt slipped off the bed لحاف ازروی رختخواب
gun section یک قبضه توپ با نفرات
anchor detail نفرات مسئول لنگر
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
strengths توان رزمی تعداد نفرات
restaging جابجا کردن سوارکردن نفرات
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
scramble net تور بار یا فرود نفرات
strength توان رزمی تعداد نفرات
undermanned دارای نفرات کمتر از میزان لازم
bedclothes لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
wait up for <idiom> به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
pull the pace جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
bedstead تختخواب
bedsteads تختخواب
waterbeds تختخواب آبی
bedspring فنر تختخواب
waterbed تختخواب آبی
twin beds تختخواب یکنفره
twin bed تختخواب یکنفره
hay تختخواب پاداش
bedroll تختخواب سفری
footboard پایه تختخواب
bedstand چهارچوب تختخواب
cribs تختخواب بچه
Bed and Breakfast [B&B] تختخواب و صبحانه
hammock تختخواب سفری
hammocks تختخواب سفری
cot تختخواب سفری
sleigh bed تختخواب سورتمهای
cots تختخواب سفری
crib تختخواب بچه
cribbed تختخواب بچه
cribbing تختخواب بچه
bedstead چهارچوب تختخواب
bedspreads روپوش تختخواب
counterpane روپوش تختخواب
counterpanes روپوش تختخواب
bedsteads چهارچوب تختخواب
bedding تختخواب و ملافه ان
bedspread روپوش تختخواب
box spring فنر مارپیچ تختخواب
coverlet لحاف روپوش تختخواب
cot تختخواب سفری نظامی
cots تختخواب سفری نظامی
bunk bed تختخواب چند طبقه
bedpost پایه یا ستون تختخواب
bunk هرگونه تختخواب تاشو
bunks هرگونه تختخواب تاشو
bunk covers روکش نسوز تختخواب
bunk beds تختخواب چند طبقه
coverlets لحاف روپوش تختخواب
sleeping carriage واگن تختخواب دار
sleepers واگن تختخواب دار
charpoy تختخواب سبک هندی
sleeper واگن تختخواب دار
couchette نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
sofa-beds نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
sofa-bed نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
couchettes نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
sleeping cars واگن تختخواب دار راه اهن
sleeping car واگن تختخواب دار راه اهن
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
trundle bed تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
convalescent center یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
neutralised بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
reman دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
short handed داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short-handed داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament طرح بندی صورت بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
on board a ship در کشتی
puppis کشتی دم
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
wrestling کشتی
ship کشتی
carinae کشتی
on shipboard در کشتی
flat پل کشتی
flattest پل کشتی
on the sea در کشتی
on the water در کشتی
by water با کشتی
argo کشتی
carina کشتی
ships کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com