English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
patchboard تخته سرهم بندی
Other Matches
fiddle around <idiom> سرهم بندی
botchery سرهم بندی
patchery سرهم بندی
patching سرهم بندی
snow job سرهم بندی
tinkers سرهم بندی
tinkering سرهم بندی
tinkered سرهم بندی
tinker سرهم بندی
bunlge سرهم بندی کردن
patch panel تابلوی سرهم بندی
patch cord سیم سرهم بندی
identikit سرهم بندی شده
to knock together سرهم بندی کردن
jerry build سرهم بندی کردن
railroads سرهم بندی کردن
railroad سرهم بندی کردن
ersatz سرهم بندی شده
flimflam سرهم بندی کردن
slub سرهم بندی کردن
identikits سرهم بندی شده
shake-up سرهم بندی دگرگونی
shake-ups سرهم بندی دگرگونی
bungling سرهم بندی کردن
bungles سرهم بندی کردن
bungled سرهم بندی کردن
bungle سرهم بندی کردن
shake up سرهم بندی دگرگونی
planking تخته پوشی تخته بندی
foozle بدزدن سرهم بندی کردن
what a pretty mess he made خوب سرهم بندی کرد
to patch up خواباندن سرهم بندی کردن
slubber نخ نیم تاب سرهم بندی کردن
fudge نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudging نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudges نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
planking تخته بندی
shuttering تخته بندی
scaffolds تخته بندی
lathing تخته بندی
scaffold تخته بندی
wainscoting تخته بندی
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
sheathing تخته بندی قائم
plugboard تخته سیم بندی
patchboard تخته سیم بندی
timberwork الوارکاری تخته بندی
panel formwork تخته قالب بندی بتن
to huddle up a piece of work کاریرا سرهم بندی کردن کاریرا با شتاب انجام دادن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
bollix سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
To do something slapdash. کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bumbled اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumble اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
scaffolds سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffold سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
vamp وصله کردن سرهم بندی کردن
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
pastes سر هم کردن سرهم بندی کردن
paste سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasted سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasting سر هم کردن سرهم بندی کردن
putlog تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
putlock تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood تخته لایی تخته چند لا
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
plank تخته تخته کردن
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
patch سرهم کردن
in quick succession تندپشت سرهم
patches سرهم کردن
assembled سرهم کردن
assembles سرهم کردن
assemble سرهم کردن
successive پشت سرهم
tinkerer سرهم بند
seriate پشت سرهم
bursts پشت سرهم
burst پشت سرهم
at a stretch پشت سرهم
awkward سرهم بند
blow-by-blow پشت سرهم
blow by blow پشت سرهم
flimfalmmer سرهم بند
consecutive پشت سرهم
tandom پشت سرهم
end to end سرهم پیوسته
consecutive <adj.> پشت سرهم
successive <adj.> پشت سرهم
sequential <adj.> پشت سرهم
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
burst mode وضعیت پشت سرهم
burst mode وجه پشت سرهم
tandem computers کامپیوترهای پشت سرهم
day and night <idiom> شب وروز پشت سرهم
arcade طاقهای پشت سرهم
seriate پشت سرهم اوردن
piece part قطعه سرهم و جدا نشدنی
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
i wrote letter a letter چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording جمله بندی کلمه بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
fugal وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
continuous ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
randem پشت سرهم گردونهای که سه اسب پشت سر هم انرابکشند
single file صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
lumbering تخته
lumber تخته
skids تخته پل
skidding تخته پل
skid تخته پل
lumbered تخته
skidded تخته پل
gangways تخته پل
gangway تخته پل
plank تخته
ledger تخته
three ply board تخته سه لا
ledgers تخته
lumbers تخته
slab تخته
slabs تخته
gang way تخته پل
foot board تخته کف
board تخته
boarded تخته
sheets تخته
sheet تخته
bottom board تخته کف
gob تخته
floor board تخته کف
pleximeter تخته دق
plasterboard گچ تخته
gob تخته کف
gangplanks تخته پل
gobs تخته کف
gobs تخته
gangplank تخته پل
springboard تخته شیرجه
bowlder تخته سنگ
how thick is the board? تخته چقدراست
terminal board تخته کلم
brede تخته ورقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com