English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
flow diagram ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
flowchart ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
Other Matches
flowline خط وطی که نشانههای فلوچارت را بهم وصل میکند تا جهت جریان در فلوچارت را نشان میدهد
serial فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
serials فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
visual روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visuals روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visually روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
serials حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
serial حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
serials دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
serial دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
rams حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
isam Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
use case مجموعه ای از رویدادها
event file پرونده رویدادها
event scheduling زمان بندی رویدادها
flowchart فلوچارت
flow diagram فلوچارت
outlining فلوچارت با طرح
outline فلوچارت با طرح
outlines فلوچارت با طرح
outlined فلوچارت با طرح
reads ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
read ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
tabling لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
paths مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
tables لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
path مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
tabled لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
ECMA استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
indexed sequential file پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
synchronous حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
adaptive channel allocation توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
annotation علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
annotations علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
stencils ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilling ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencil ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciled ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
The documentary tries to be truthful to the events. این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
decisions علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
sequential ترتیبی
desultorness بی ترتیبی
serials ترتیبی
irregularity بی ترتیبی
serial ترتیبی
disjointedness بی ترتیبی
bewilderment بی ترتیبی
disarrangement بی ترتیبی
heterotaxy بی ترتیبی
heterotaxis بی ترتیبی
disorders بی ترتیبی
disorder بی ترتیبی
ordinal ترتیبی
mismanagement بی ترتیبی
sequential file فایل ترتیبی
sequential control کنترل ترتیبی
sequential list لیست ترتیبی
sequence structure ساختار ترتیبی
excursively ازروی بی ترتیبی
sequence curcuit مدار ترتیبی
sequence control کنترل ترتیبی
sequence checking مقابله ترتیبی
sequential circuit مدار ترتیبی
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
sequential file پرونده ترتیبی
sequential access دستیابی ترتیبی
ordinal utility مطلوبیت ترتیبی
ordinal scale مقیاس ترتیبی
ordinal position جایگاه ترتیبی
sequential algorithm الگوریتم ترتیبی
anarchy بی ترتیبی سیاسی
ordinal numbers اعداد ترتیبی
sequential search جستجوی ترتیبی
sequence check بررسی ترتیبی
disorder بی ترتیبی اشفتگی
serial mouse ماوس ترتیبی
serial port درگاه ترتیبی
disorders بی ترتیبی اشفتگی
sequential processing پردازش ترتیبی
sequential process فرایند ترتیبی
sequential logic منطق ترتیبی
sequential machine ماشین ترتیبی
sequential opreation عمل ترتیبی
sequential device دستگاه ترتیبی
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
ordinal data داده ترتیبی یا وصفی
ascii sort order نظم ترتیبی اسکی
solecisms غلط اصطلاحی بی ترتیبی
solecism غلط اصطلاحی بی ترتیبی
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
sequential data set مجموعه ترتیبی داده
serials ترتیبی جزء بجزء
multisequencing عملکرد چند ترتیبی
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
serial ترتیبی جزء بجزء
nonesequential computer کامپیوتر غیر ترتیبی
sequential access method روش دستیابی ترتیبی
sequential file organization سازمان دهی ترتیبی فایل
sequential مرتب شده به صورت ترتیبی
well-ordering principle اصل خوش ترتیبی [ریاضی]
well-ordering theorem قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
queued sequential access method روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
vortex flow جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
serial کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
random access توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
serials کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
bsam Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
queued indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
qisam فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به بافر می خواند
loads بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
intercalated strata چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
qsam Access QueuedSequential روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده ethod
addressing روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و...
queued صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queues صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queueing صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
sequential access صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
random access حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
edit ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
function key یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
edited ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
charge که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charges که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
qisam Access IndexedSequential Queued روش دستیابی ترتیبی اندیس دارصف بندی شده ethod
sequence ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequences ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sam Access Sequential روشی برای ذخیره و بازیابی داده روی یک فایل دیسک روش دستیابی ترتیبی ethod
partition فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partitions فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
random number روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
ansi ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
the garden provides food میدهد
fibre over Etherenet میدهد
worlds میدهد
readout را میدهد
world میدهد
belly dancer زنیکهرقصشکمانجام میدهد
periodic که مرتب رخ میدهد
creditor's bill به ورثه میدهد
point نشان میدهد
the ship leaks کشتی اب تو میدهد
periodical که مرتب رخ میدهد
time ثیر قرار میدهد
he pays his own money پولش را خودش میدهد
previous آنچه زودتر رخ میدهد
timed ثیر قرار میدهد
factors ثیر قرار میدهد
factor ثیر قرار میدهد
times ثیر قرار میدهد
voters کسی که رای میدهد
what is the thir everning امشب چه نشان میدهد
gunner بازیگری که کمترپاس میدهد
gunners بازیگری که کمترپاس میدهد
switch ثیر قرار میدهد
switched ثیر قرار میدهد
switches ثیر قرار میدهد
transaction ثیر قرار میدهد.
it smells sour بوی ترشیده میدهد
fast کیلو baud میدهد
fasted کیلو baud میدهد
fastest کیلو baud میدهد
fasts کیلو baud میدهد
it gives off a bad odour بوی بدی میدهد
voter کسی که رای میدهد
sea mark خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
What does this mean? این چه معنی میدهد؟
we are informed by him that محترما` اگاهی میدهد که
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com