English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
lighting scheme ترتیب روشنایی
Other Matches
iceblink روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
random processing پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
coordinated illumination روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
illuminations روشنایی
luminouity روشنایی
lightness روشنایی
luminosity روشنایی
peeps روشنایی کم
peeping روشنایی کم
peeped روشنایی کم
peep روشنایی کم
illumination روشنایی
luminance روشنایی
rushlight روشنایی کم
night light روشنایی شب
electric lighting روشنایی
clearness روشنایی
lightest روشنایی
lighted روشنایی
light روشنایی
lighting روشنایی
glimmered روشنایی ضعیف
lighting source منبع روشنایی
lighting unit واحد روشنایی
glimmer روشنایی ضعیف
light meter روشنایی سنج
photometer روشنایی سنج
light point منبع روشنایی
lighting battery باتری روشنایی
lighting engineering مهندسی روشنایی
lighting effect اثر روشنایی
lighting plant تاسیسات روشنایی
lighting outlet خروجی روشنایی
lighting engineering تکنیک روشنایی
lighting line سیم روشنایی
lighting feeder تهیه روشنایی
lighting set دستگاه روشنایی
lighting mains خط روشنایی اصلی
lighting switch کلید روشنایی
luminous efficiency راندمان روشنایی
luminous flux شاره روشنایی
luminous flux شار روشنایی
luminous flux فلوی روشنایی
luminous intensity شدت روشنایی
luminous power قوه روشنایی
lux meter روشنایی سنج
phot واحد روشنایی
lighting transformer مبدل روشنایی
candlelight روشنایی شمع
ligting conditions نسبتهای روشنایی
photology دانش روشنایی
luminous efficiency ضریب روشنایی
optics علم روشنایی
luminance channel کانال روشنایی
luminance decay کم شدن روشنایی
electric light روشنایی برقی
illuminating aperture روزنه روشنایی
asterism روشنایی و نور
artifical light روشنایی مصنوعی
illumniation aperture روزنه روشنایی
illuminating beam پرتو روشنایی
illuminating device تجهیزات روشنایی
illuminating engineering مهندسی روشنایی
illuminating engineering تکنیک روشنایی
illuminating fixture لوازم روشنایی
illuminating gas گاز روشنایی
illuminating system سیستم روشنایی
illuminance شدت روشنایی
brightness signal پیام روشنایی
earth shine روشنایی خاکستری
earth light روشنایی خاکستری
direct lighting روشنایی مستقیم
emergency lighting روشنایی اضطراری
decorative ligthing روشنایی تزیینی
country life زندگی روشنایی
fluorescent light روشنایی فلورسنت
continuous illumination روشنایی مداوم
constant luminance روشنایی ثابت
full beam spread باندکامل روشنایی
gaslight روشنایی گاز
ceiling light روشنایی سقفی
illumination change تعویض روشنایی
illumination method روش روشنایی
lambert واحد روشنایی
light adaptation انطباق با روشنایی
light brightness control کنترل روشنایی
lighting control کنترل روشنایی
light conditions نسبتهای روشنایی
light control کنترل روشنایی
light fluctuation نوسان روشنایی
light gap فاصله روشنایی
looms هاله روشنایی
looming هاله روشنایی
loomed هاله روشنایی
loom هاله روشنایی
illuminator دستگاه روشنایی
intensity of illumination شدت روشنایی
illumination method سبک روشنایی
illuminator وسیله روشنایی
glimmerings روشنایی ضعیف
glimmering روشنایی ضعیف
luminosity بازده روشنایی
image brightness روشنایی تصویر
brightness control پیچ روشنایی
incandescent lamp لامپ روشنایی
indirect lighting روشنایی غیرمستقیم
illuminations شدت روشنایی
illumination شدت روشنایی
intensity level سطح روشنایی
glimmers روشنایی ضعیف
phosphorescence روشنایی شب تابی
search light illumination روشنایی با نورافکن
flashed روشنایی مختصر
flash روشنایی مختصر
glare روشنایی زننده
glared روشنایی زننده
glares روشنایی زننده
room lighting روشنایی اطاق
ray روشنایی تشعشع
sustained illumination روشنایی پایدار
incandescence روشنایی سیمابی
street lighting روشنایی خیابان
sustained illumination روشنایی مداوم
flashes روشنایی مختصر
gas lights نور یا روشنایی گازی
lighting point محل یا نقطه روشنایی
illumination plan طرح روشنایی منطقه
illumination photometer شدت روشنایی سنج
at first light در اولین روشنایی روز
lighting hours زمان روشنایی یا سوختن
gas light نور یا روشنایی گازی
sensitive to light حساس نسبت به روشنایی
zodiacal light روشنایی صبح کاذب
it is pervious to light روشنایی ازان می گذرد
lighting equipments الات و ادوات روشنایی
neon شبیه روشنایی نئون
lambent دارای روشنایی ملایم
train lighting battery باتری روشنایی ترن
to i. light from anything گذر کردن روشنایی
lucifugous گریزان از روشنایی روز
over expose زیاد روشنایی دادن
lighting cable کابل نور روشنایی
photothermic مربوط به گرماو روشنایی
front lighting روشنایی جلو ساختمان
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
photomrtry سنجش شدت روشنایی
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
lighting سیستم روشنایی ماشین
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
ligting conditions شرایط روشنایی نسبتهای نور
photodynamic اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photothropism جنبش در تحت تاثیر روشنایی
continuous illumination روشنایی پایدار منطقه رزم
will o the wisp روشنایی کاذب درباغ سبز
will o the wisp روشنایی مردابی فانوس شیطان
photogenic ایجاد شده در اثرنور و روشنایی
photorealistic که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
light is necessary to life روشنایی لازمه زندگی است
photodynamics اثر روشنایی در جنبش گیاهان
friars lantern روشنایی شبانه بر روی باطلاق
lambency ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
illumination روشن کردن منطقه روشنایی
intensity amplifier تقویت کننده شدت روشنایی
paraselene روشنایی اطراف هاله ماه
illuminations روشن کردن منطقه روشنایی
icebink روشنایی که دراثرانعکاس نور یخ درافق پیدامیشود
lumen واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
light is necessary to life روشنایی برای زندگی لازم است
phot واحد شدت روشنایی در سیستم غیرمتریک
nits واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
nit واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
sidelight اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
photoglyph صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
flares روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flare روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
photosynthesis ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
photoconductive مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
sidelights اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
footcandle واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
phosphene حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
rushlight چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
lime light روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
tromsillumination معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
images برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
fog dog روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com