English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
connecting arrangement ترتیب متصل
Search result with all words
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
ca Arrangment Connecting ارایش و ترتیب به صورت پیوندی و متصل
Other Matches
random processing پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
contiguous متصل
on line متصل
continuous متصل
joint متصل
conjunct متصل
clung متصل
anchored متصل به
connected متصل
applies متصل کردن
joins متصل کردن
joined متصل کردن
male connector متصل کننده نر
ligature دخشههای متصل
pan متصل کردن
pan- متصل کردن
cartridges بخش متصل
splicer متصل کننده
syndetic متصل شده
tie down متصل کردن
interlock متصل شدن
interlocked متصل شدن
tying متصل کننده
link متصل کردن
interlocking متصل شدن
interlocks متصل شدن
adjoined متصل کردن
pans متصل کردن
adjacent span دهانه متصل
basifixed متصل در پایه
cartridge بخش متصل
join متصل کردن
lacer متصل کننده
adjoin متصل کردن
colligate متصل کردن
engagedness متصل بهم
apply متصل کردن
applying متصل کردن
coherently بطور متصل
attachments نمائات متصل
connectedly بطور متصل
off line غیر متصل
connective متصل کننده
connector متصل کننده
coupler متصل کننده
joggle متصل کردن
connects متصل کردن
joggling متصل کردن
joggles متصل کردن
interurban متصل بشهر ها
adjacent span دهانه متصل
fixed shell گلوله متصل
connect متصل کردن
adjoins متصل کردن
joggled متصل کردن
parallelling تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel تعداد آدرسهای متصل به هم
parallels تعداد آدرسهای متصل به هم
parallelled تعداد آدرسهای متصل به هم
catenate پیوستن متصل کردن
connected passes pawns پیادههای رونده متصل
chockablock بهم متصل وپیوسته
connected load بار متصل شده
connected load بار خارجی متصل
paralleling تعداد آدرسهای متصل به هم
paralleled تعداد آدرسهای متصل به هم
splice باهم متصل کردن
spliced باهم متصل کردن
splices باهم متصل کردن
kirkyard گورستان متصل بکلیسا
abutted متصل بودن یاشدن
adjoin افزودن متصل شدن
ballcock سیفون و ابزار متصل به آن
corbel-course زیر سری متصل
ballcocks سیفون و ابزار متصل به آن
adjoined افزودن متصل شدن
connecting socket [دوشاخه متصل کننده]
adjoins افزودن متصل شدن
tie in <idiom> به چیزدیگری متصل کردن
enjoins بهم متصل کردن
united pawns پیادههای متصل شطرنج
splicing باهم متصل کردن
shafting میله بهم متصل
pin متصل کردن به گیرافتادن
pinned متصل کردن به گیرافتادن
pinning متصل کردن به گیرافتادن
abut متصل بودن یاشدن
enjoined بهم متصل کردن
abuts متصل بودن یاشدن
enjoin بهم متصل کردن
enjoining بهم متصل کردن
to be connected بهم پیوسته [متصل] بودن
continous متصل متوالی بدون وقفه
concatenated data set مجموعه داده ها متصل شده
interconnection بخش ماده متصل به دو وسیله
untapped <adj.> متصل نشده [در وسط مدار]
grounded field سیم پیچ متصل به زمین
gang hook دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
ligature دو یاچند حرف متصل بهم
catena سریهای متصل شده concatenate
adjacent دو میدان متصل به دو گروه مجاور
adnexa قسمتهای متصل بهم زائده
united pressed pawns پیادههای رونده متصل شطرنج
connection اتصال یا چیزی که متصل میشود
connexions اتصال یا چیزی که متصل میشود
bond متصل کردن چسباندن اتصال
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
gang hook دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
camshaft میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
camshafts میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
dowel بامیخ پرچ بهم متصل کردن
universal joint دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
to plug متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
stemson چوب منحنی شکل متصل بجلوکشتی
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
assortments ترتیب
sequence ترتیب
assortment ترتیب
order ترتیب
orderliness ترتیب
regularity ترتیب
arramgement ترتیب
systems ترتیب
ordering ترتیب
catenation ترتیب
anomaly بی ترتیب
arrangment ترتیب
ataxic بی ترتیب
anomalies بی ترتیب
disorderly بی ترتیب
system ترتیب
collocation ترتیب
sequences ترتیب
irregular بی ترتیب
kelter ترتیب
arrangement ترتیب
arrangements ترتیب
in series به ترتیب
serialization ترتیب
lay out ترتیب
respectively به ترتیب
out of kelter بی ترتیب
ordonnance ترتیب
orderless بی ترتیب
arr ترتیب
regvlarity ترتیب
immethodical بی ترتیب
set up ترتیب
pial بی ترتیب
organisations ترتیب
kelter or kilter ترتیب
to make an arrangement ترتیب
organization ترتیب
organizations ترتیب
configuration ترتیب
randomly بی ترتیب
random بی ترتیب
to order <idiom> به ترتیب
configurations ترتیب
regularities ترتیب
managements ترتیب
management ترتیب
drained یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drains یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drain یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
plowhead چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
draining یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
faceplate صفحه فلزی یا چوبی متصل به چرخ تراش
destination صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destinations صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
OLE container object شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
blade butt انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
bat weight وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
In this order. In this way. باین ترتیب
orchestrations ترتیب هم اهنگی
march order ترتیب راهپیمایی
ordaining ترتیب دادن
runs ترتیب محوطه
run ترتیب محوطه
ordains ترتیب دادن
ordained ترتیب دادن
on the other side <adv.> به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> به ترتیب دیگر
as to that <adv.> به این ترتیب
concerning this <adv.> به این ترتیب
for this purpose <adv.> به این ترتیب
hereto <adv.> به این ترتیب
line-ups به ترتیب ایستادن
line-up به ترتیب ایستادن
line up به ترتیب ایستادن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com