Total search result: 205 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
assemble |
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین |
assembled |
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین |
assembles |
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین |
to to |
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین |
|
|
Search result with all words |
|
assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
Other Matches |
|
assembler |
برنامه اسمبلی یا برنامهای که برنامه به زبان اسمبلی را به کد ماشین تبدیل میکند |
assembler |
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند |
processor |
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند. |
parsed |
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین |
parses |
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین |
parse |
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین |
assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
bal |
زبان ساده شده زبان اسمبلی |
statements |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
statement |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
assembler |
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم |
assembly language |
زبان اسمبلی |
translator |
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند |
translators |
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند |
languages |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
language |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
assembly language instruction |
دستورالعمل زبان اسمبلی |
lexical analysis |
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند |
targeted |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
target |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
targets |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
targetted |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
targetting |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
targeting |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
reentrant code |
برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین |
disassemble |
ارسال دستورات کد ماشین به قواعد اسمبلی |
microprogram |
هر دستور زبان اسمبلی کامپیوتر که با زیربرنامه اجرا شود |
disassembler |
نرم افزاری که برنامه کد ماشین را به حالت اسمبلی بر می گرداند |
operation |
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد |
interprets |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
interpreting |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
interpret |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
interpreted |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
assembly |
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند |
cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
assembly |
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند |
compiler |
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند |
macro |
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود |
indirect objects |
زبان برنامه پس از ترجمه |
direct objects |
زبان برنامه پس از ترجمه |
objects |
زبان برنامه پس از ترجمه |
objecting |
زبان برنامه پس از ترجمه |
objected |
زبان برنامه پس از ترجمه |
object |
زبان برنامه پس از ترجمه |
machine address |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
assembler |
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند |
languages |
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند. |
language |
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند. |
to translate something [from/into a language] |
ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی] |
targum |
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق |
to interpret [for somebody] [from/into a language] |
ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری] |
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] |
ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری] |
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] |
ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری] |
language |
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین . |
languages |
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین . |
post- |
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین |
intermediate |
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین |
posts |
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین |
posted |
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین |
post |
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین |
compilation |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
compilations |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
queried |
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست |
querying |
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست |
machine |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
machined |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
query |
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست |
queries |
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست |
machines |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
executable form |
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند |
table |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tables |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tabling |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tabled |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
machines |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
machine |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
machined |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
machine language |
زبان ماشین |
machine oriented language |
زبان ماشین گرا |
source language |
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه |
machined |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
machine |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
machines |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
name |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
names |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
binary file |
فایلی که حاوی برنامههای زبان ماشین است فایل دودوئی |
object language programming |
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص |
machines |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machine |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machined |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
binding time |
زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند |
one for one |
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود |
languages |
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند |
language |
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند |
qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
embedded code |
بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص |
one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
assembly program |
برنامه اسمبلی |
assembly |
اسمبلی گردهمایی |
format |
قواعد دستورات زمان اسمبلی |
formats |
قواعد دستورات زمان اسمبلی |
structuring |
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی |
assembly listing |
صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی |
structure |
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی |
structures |
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی |
assembly |
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند |
implied addressing |
دستور اسمبلی که فقط روی یک ثبات کار میکند. |
assembler |
کد شی ای که در یک اجرای اسمبلی از برنامه اصلی ایجاد شده است |
interpreted |
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن |
interpreting |
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن |
interpret |
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن |
interprets |
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن |
assembly |
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است |
assembler |
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد |
languages |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
language |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
host language |
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است |
snobol |
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای |
self binder |
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی |
linguo dental |
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
The letter is well typed . |
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر ) |
author language |
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف |
modula |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2 |
professional slang |
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری |
He is speechless (inarticulate). |
سرو زبان ندارد ( بی زبان است) |
mealymouthed |
ادم چرب زبان شیرین زبان |
machinist |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
machinists |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
Arabic |
زبان تازی زبان عربی |
glib |
چرب زبان زبان دار |
cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
compensation trading |
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید |
bench lathe |
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود |
machined |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machines |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machine |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machined |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
machine |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
machines |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
scottish gaelic |
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند |
double column vertical boring mill |
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی |
renderings |
ترجمه |
rendition |
ترجمه |
compilations |
ترجمه |
renditions |
ترجمه |
rendering |
ترجمه |
compilation |
ترجمه |
translations |
ترجمه |
translation |
ترجمه |
translation |
ترجمه |
interpretations |
ترجمه |
interpretation |
ترجمه |
versions |
ترجمه |
version |
ترجمه |
mistranslation |
ترجمه نادرست |
translates |
ترجمه کردن |
address translation |
ترجمه ادرس |
the a of a trans lation |
صحت ترجمه |
interpretation |
تعبیر ترجمه |
algorithm translation |
ترجمه الگوریتم |
translated |
ترجمه کردن |
translate |
ترجمه کردن |
paraphrasing |
ترجمه ازاد |
putting |
ترجمه کردن |
translating |
ترجمه کردن |
translet |
ترجمه کردن |
translate time |
هنگام ترجمه |
translatable |
قابل ترجمه |
trannlatability |
قابلیت ترجمه |
mechanical translation |
ترجمه مکانیکی |
to do into |
ترجمه کردن به |
mechanical translation |
ترجمه ماشینی |
machine translation |
ترجمه ماشینی |
interpretations |
تعبیر ترجمه |
puts |
ترجمه کردن |
an a translation |
ترجمه درست |
the a of a trans lation |
درستی ترجمه |
paraphrased |
ترجمه ازاد |
paraphrases |
ترجمه ازاد |
paraphrase |
ترجمه ازاد |
reversion |
ترجمه مجدد |
translation agency |
دفتر ترجمه |
translate time |
حین ترجمه |
metaphraze |
ترجمه لفظی |
translation agency |
موسسه ترجمه |
liberaltranstation |
ترجمه ازاد |
misinterpretation |
ترجمه غلط |
put |
ترجمه کردن |
fortran translation process |
فرایند ترجمه فرترن |
retranslate |
دوباره ترجمه کردن |