English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
synchronous multiplexor تسهیم کننده همگام
Other Matches
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
stdm SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
multiplexer تسهیم کننده
multiplexor تسهیم کننده
synchronizer همگام کننده
multiplexor channel مجرای تسهیم کننده
multiplexer channel مجرای تسهیم کننده
mux تسهیم کننده ultiplexer
multiplexer channel کانال تسهیم کننده
tape synchronizer همگام کننده نوار
multiplexing تسهیم
apportionment تسهیم
multiplex تسهیم
sharing تسهیم
allotment تسهیم
allotments تسهیم
concordant همگام
synchronous همگام
shared تسهیم کردن
share تسهیم کردن
multiplexed تسهیم شده
disproportination تسهیم نامتناسب
multiplex mode وضعیت تسهیم
multiplex تسهیم کردن
time division multiplex تسهیم زمانی
time division multiplexing تسهیم زمانی
impartation افاده تسهیم
shares تسهیم کردن
profit-sharing تسهیم در سود
whacks تسهیم کردن
profit sharing تسهیم در سود
whack up تسهیم کردن
whack تسهیم کردن
multiplex mode حالت تسهیم
synchronous transmission مخابره همگام
synchro همگام ساز
synchronous operation عمل همگام
synchronous circuit مدار همگام
synchronous computer کامپیوتر همگام
synchronous machine ماشین همگام
sync character کاراکتر همگام
parallel همگام قرینه
async غیر همگام
mainlining همگام بااکثریت
mainlines همگام بااکثریت
synchronous system سیستم همگام
sync کاراکتر همگام
resonance حالت همگام
resonances حالت همگام
mainlined همگام بااکثریت
running mate اسب همگام
running mates اسب همگام
synchronized همگام شده
paralleled همگام قرینه
paralleling همگام قرینه
parallelled همگام قرینه
parallelling همگام قرینه
parallels همگام قرینه
covariation تغییر همگام
synchronous device دستگاه همگام
mainline همگام بااکثریت
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
tdm تسهیم زمانی ultiplexing
dual port ram حافظه تسهیم شده
shared memory حافظه تسهیم شده
multiplex تسهیم مخابره ترکیبی
multiplexing انتقال چندتایی پیغام ها تسهیم
synchronous data link control کنترل پیوند دادهای همگام
atdm AsychronousTime-Division تسهیم زمانی ناهمگام ultiplexing
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
fdm Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
In the fullness lf time . به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
frequency division multilexing مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
portion تسهیم کردن سهم بندی کردن
portions تسهیم کردن سهم بندی کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
squelcher له کننده
squasher له کننده
hopper لی لی کننده
filler پر کننده
trackers پی کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com