Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
intaglio
تصویر حکاکی شده روی سنگ یا مواد سخت
Other Matches
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
tweening
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crop
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictured
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoing
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
images
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
flickered
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
in intaglio
با حکاکی
glyptics
حکاکی
gravure
حکاکی
engravings
حکاکی
engraving
حکاکی
stylography
حکاکی
carving
حکاکی
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
graving tool
قلم حکاکی
scribe
حکاکی کردن
glyptic
مربوط به حکاکی
scribes
حکاکی کردن
burin
قلم حکاکی
cutting chisel
قلم حکاکی
lithographs
حکاکی روی سنگ
toreutics
فن حکاکی وقلم زنی
inscribed
حکاکی کردن نشاندن
inscribes
حکاکی کردن نشاندن
intagliated
حکاکی شده منقوش
inscribe
حکاکی کردن نشاندن
lithography
حکاکی بر روی سنگ
lithograph
حکاکی روی سنگ
woodcut
حکاکی روی چوب
inscribing
حکاکی کردن نشاندن
persistence
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
تصویر خطی تصویر مدادی
stylus
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
lithographs
حکاکی روی سنگ حجاری
styli
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
die sinking and engraving machine
دستگاه فرز حدیده و حکاکی
stylograph
قلم حکاکی وگراور سازی
stilus
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
corn-cob
حکاکی روی ظرف چوبی
lithograph
حکاکی روی سنگ حجاری
styluses
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
carving knife
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knives
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
woodcut
گراوور چوبی حکاکی بر لوحه چوبین
tracing
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
lion
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
scrimshaw
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
photoglyph
صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
image dissector tube
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
images
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
image formation
تولید تصویر تصویر
microchip
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
inscribing
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
lithoglyptics
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
inscribe
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
glyptography
شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
engraves
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
insculp
حکاکی کردن گراور کردن
printed circuit board
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
provisions
مواد
supplies
مواد
material
مواد
materials
مواد
materials requisition
درخواست مواد
cryptomaterial
مواد رمز
miscellaneous provisions
مواد متفرقه
material control
کنترل مواد
off the shelf
مواد در دسترس
cohesive material
مواد چسبا
material costs
هزینههای مواد
materials handling
جابجایی مواد
glacial drift
مواد یخرفته
materials management
مدیریت مواد
bill of material
فهرست مواد
natural products
مواد طبیعی
muffling material
مواد میرایی
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
balsamic materials
مواد بلسانی
narcotic drugs
مواد مخدر
backing material
مواد محافظ
material balance
موازنه مواد
bill of materials
فهرست مواد
indirect materials
مواد غیرمستقیم
raw material
مواد خام
assets
مواد لازم
insulating material
مواد عایق
insulating compound
مواد عایق
print
مواد چاپی
instructional material
مواد اموزشی
petroleum
مواد نفتی
excess stock
مواد اضافی
prints
مواد چاپی
composite material
مواد مرکب
explosive ordnance
مواد منفجره
fatigue of material
فرسودگی مواد
feed stock
مواد اولیه
fertile meterial
مواد بارخیز
dissolved solids
مواد محلول
direct material
مواد مستقیم
fission products
مواد اتمی
maintenance materials
مواد تعمیرات
fixed material
مواد پایدار
magnetic materials
مواد مغناطیسی
inorganic materials
مواد غیرالی
cohesive materials
مواد چسبنده
oddments
مواد گوناگون
instruction material
مواد درسی
defense articles
مواد پدافندی
letter press
مواد چاپی
coherent materials
مواد چسبنده
jointing material
مواد پرکننده
printed
مواد چاپی
joint sealing material
مواد درزبندی
joint filling compound
مواد درزبندی
joint filler
مواد درزبندی
intromission
مواد الحاقی
fine aggregate
مواد ریز
fixes
مواد مخدره
mineral
مواد معدنی
substitute material
مواد جانشینی
supplies officer
مسئول مواد
stocks
مواد ذخیره
sealing compound
مواد ضد نشت
acaricide
مواد کنه کش
explosives
مواد سوزا
lubricants
مواد روغنی
medics
مواد دارویی
fix
مواد مخدره
lubricant
مواد روغنی
washing agent
مواد شوینده
testing of materials
ازمایش مواد
proteins
مواد سفیدهای
protein
مواد سفیدهای
suspended load
مواد غوطه ور
accessory substances
مواد فرعی
operating supplies
مواد کمکی
overburden
مواد رویی
purview
مواد اساسی
nutrition
مواد غذائی
producer's goods
مواد تولیدی
printed matter
مواد چاپی
practice material
مواد تمرینی
raw materials
مواد خام
organic compound
مواد آلی
organic materials
مواد الی
organic compound
مواد شیمیایی
radioactive material
مواد رادیواکتیو
colorant
مواد رنگی
qualifying clauses
مواد اصلاحی
raw materials
مواد اولیه
alluvial deposit
مواد رسوبی
active material
مواد عامل
acetone bodies
مواد استونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com