English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (2 milliseconds)
English Persian
The demonstrators were waving the flags. تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
Other Matches
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
exchange of flags مبادله پرچمها
bats چشمک زدن مژگان راتکان دادن
bat چشمک زدن مژگان راتکان دادن
He nodded. سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
batted چشمک زدن مژگان راتکان دادن
He shook his head. سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
to interlock levers اهرم هارابهم پیوستن بدانسان که هرکدام راتکان دهندهمه باهم تکان می خورد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
the wheat was scanted گندم را کم کم بیرون دادند
tea was served round به همه چای دادند
We were admitted gratis . مفتی راهمان دادند
we were ordered to stay دستور دادند بمانیم
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
They gave me permission by way of an exception ... آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
They shook hand and made up. با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
I heard it through the grapevine. افرادی به طورغیر رسمی به من آگاهی دادند.
almonry [قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
prestation خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
The passenger was admitted into the USA. به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
landwehr بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
golden horde سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
effusions تظاهر
affectations تظاهر
grimace تظاهر
grimaces تظاهر
grimacing تظاهر
pretense تظاهر
pretensions تظاهر
effusion تظاهر
fakery تظاهر
display تظاهر
displayed تظاهر
displaying تظاهر
displays تظاهر
pretension تظاهر
semblance تظاهر
pretence تظاهر
make-believe تظاهر
make believe تظاهر
grimaced تظاهر
pretences تظاهر
affectation تظاهر
pretenses تظاهر
prudery تظاهر
eyewash تظاهر
ruminantia نشخوار کنندگان
recipients دریافت کنندگان
recipient دریافت کنندگان
affects تظاهر کردن به
affect تظاهر کردن به
pass off <idiom> تظاهر کردن
pretend تظاهر کردن
feign تظاهر کردن
preciosity تصنع تظاهر
dissemble تظاهر کردن
sham تظاهر کردن
flashiness خودفروشی تظاهر
ostensive تظاهر امیز
gleaming تظاهر موقتی
gleams تظاهر موقتی
shams تظاهر کردن
gleamed تظاهر موقتی
simulation وانمود تظاهر
gleam تظاهر موقتی
simulations وانمود تظاهر
sham تظاهر کردن
weŠthe undersigned ما امضاء کنندگان زیر
we the under signed امضا کنندگان زیر
cheerleader سر دستهی تشویق کنندگان
cheerleaders سر دستهی تشویق کنندگان
the longs پیش خرید کنندگان
revel rout گروه کیف کنندگان
information providers تهیه کنندگان اطلاعات
particular baptists گروهی از تعمید کنندگان
primary consumers مصرف کنندگان نخستین
producers association انجمن تولید کنندگان
tertiary consumers مصرف کنندگان سومین
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
electorates هیئت انتخاب کنندگان
secondary consumers مصرف کنندگان دومین
electorate هیئت انتخاب کنندگان
notonecta بر پشت شنا کنندگان
feinted نمایش دروغی تظاهر
feinted تظاهر به عملیات تظاهرات
feint تظاهر به عملیات تظاهرات
feinting نمایش دروغی تظاهر
take a dive تظاهر به ناک اوت
feint نمایش دروغی تظاهر
feinting تظاهر به عملیات تظاهرات
feints نمایش دروغی تظاهر
ostentation خود فروشی تظاهر
feints تظاهر به عملیات تظاهرات
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
back پشتی کنندگان تکیه گاه
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
syngraph تنظیم کنندگان رسیده باشد
drug pushers توزیع کنندگان مواد مخدر
border crosser عبور کنندگان از مرز پناهندگان
consumer research مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
His liberalism is merely a pose [an act] آزادمنشی او فقط تظاهر است
demonstration تظاهر به انجام عملیات کردن
demonstrations تظاهر به انجام عملیات کردن
She was pretending to be happy. او [زن] تظاهر به شاد بودن کرد.
electress خانمیکه عضوهیئت انتخاب کنندگان است
electoral college هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
put up a good front <idiom> وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
To stage political demonstrations. تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
demonstrating نشان دادن تظاهر به عمل کردن
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
demonstrates نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrate نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrated نشان دادن تظاهر به عمل کردن
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
sortie حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sorties حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
consumer research تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
computerese استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
face dodge گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
To be a bit la – di – da . «مکش مرگ ما» بودن ( پرافاده و اهل تظاهر )
one two تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
contravallation استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
home grown software برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
attestation clause عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
silicon محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
guides EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
silicon عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
guide EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
decus Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
guided EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
quarterback draw نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
sig Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
altar-rail [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
viewport فرایندی که به استفاده کنندگان اجازه میدهد تا هر عکس انتخاب شده را در محل معینی روی یک صفحه نمایش قراردهند
precedent نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
server مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
bunkcombe نطق وکیل در مجلس برای خودنمایی در پیش وکیل کنندگان
gavels چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
exequy مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
strike pay حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
consumer logistics امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
artspeak یک زبان برنامه نویسی است برای کمک به استفاده کنندگان کم تجربه طراحی شده است
He is a show-off. He likes to put on an act. He likes to show off. اهل تظاهر است [اهل نمایش وژست]
general act قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
brian kellogg پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
backslap تظاهر بصمیمیت کردن چاخان کردن
Viewdata سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
assumes تظاهر کردن تقلید کردن
assume تظاهر کردن تقلید کردن
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
scitovsky double criterion که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
eisa گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com