Dictiornary-Farsi | تعطیل موقتی تنفس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
recess	تعطیل موقتی تنفس
recesses	تعطیل موقتی تنفس


Other Matches

adjournments	تعطیل موقتی
adjournment	تعطیل موقتی
continuance	تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
slumping	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
standstill	تعطیل
holiday	تعطیل
suspensions	تعطیل
standstil	تعطیل
shut down	تعطیل
prorogation	تعطیل
tie-up	تعطیل
suspension	تعطیل
tie-ups	تعطیل
vacation	تعطیل
vacations	تعطیل
holidays	تعطیل
cessation	تعطیل
suction	تنفس
entracte	تنفس
breathing	تنفس
intermission	تنفس
intermissions	تنفس
admission	تنفس
respiration	تنفس
admissions	تنفس
aspiration	تنفس
coffee break	تنفس
coffee breaks	تنفس
aspirations	تنفس
vacates	تعطیل کردن
vacating	تعطیل کردن
shuts	تعطیل کردن
Sabbath	روز تعطیل
holy day	تعطیل مذهبی
shutdowns	تعطیل شدن
vacated	تعطیل کردن
vacate	تعطیل کردن
stop	تعطیل کردن
poetical	حبس تعطیل
stopped	تعطیل کردن
holiday	تعطیل مذهبی
stopping	تعطیل کردن
shutdown	تعطیل شدن
cut back	تعطیل کارخانه
stops	تعطیل کردن
holidays	تعطیل مذهبی
vacations	به تعطیل رفتن
lock out	تعطیل کارخانه
shut down	تعطیل کردن
shut down	تعطیل شدن
prorogation of parliament	تعطیل مجلس
shut	تعطیل کردن
shut	تعطیل شدن
prorogate	تعطیل شدن
shut down point	نقطه تعطیل
make and mand	تعطیل نیمروزه
play day	روزبیکاری یا تعطیل
shuts	تعطیل شدن
to close down	تعطیل کردن
vacation monthes long	تعطیل 3 ماه
prorogue	تعطیل کردن
work stoppage	تعطیل در کار
vacation	به تعطیل رفتن
shutting	تعطیل کردن
prorogue	تعطیل شدن
shutting	تعطیل شدن
red day	روز تعطیل
spiracle	سوراخ تنفس
recesses	تنفس کردن
intake stroke	مرحله تنفس
recess	تنفس کردن
artificial respiration	تنفس مصنوعی
spirometer	تنفس سنج
induction stroke	مرحله تنفس
tambour	تنفس نگار
inbreathe	تنفس کردن
hypernoea	تنفس سریع
spirometry	تنفس سنجی
gas absorption	تنفس گاز
eupnoea	تنفس طبیعی
eupnoea	تنفس عادی
respirable	قابل تنفس
breating apparatus	دستگاه تنفس
polypnea	تنفس سریع
inspirable	قابل تنفس
respire	تنفس کردن
respires	تنفس کردن
respired	تنفس کردن
intake	مکیدن تنفس
snorkels	لوله تنفس
intakes	مکیدن تنفس
inhales	تنفس کردن
inhale	تنفس کردن
respiring	تنفس کردن
inhaled	تنفس کردن
inhaling	تنفس کردن
halitosis	تنفس بدبو
snorkel	لوله تنفس
rope yarn sunday	بعد از فهرروز تعطیل
stopping the work	تعطیل کردن کار
lockups	تعطیل کردن اموزشگاه
lockup	تعطیل کردن اموزشگاه
the parliament is up	مجلس تعطیل است
shutt down	تعطیل شدن بستن
Sundays	مربوط به یکشنبه تعطیل
weekends	تعطیل اخرهفته را گذراندن
weekend	تعطیل اخرهفته را گذراندن
holiday routine	برنامه روز تعطیل
holyday	روز تعطیل مذهبی
suspend	موقتا" تعطیل کردن
suspending	موقتا" تعطیل کردن
suspends	موقتا" تعطیل کردن
f. time	روزهای تعطیل دادگاه
the school is out	مدرسه تعطیل است
Sunday	مربوط به یکشنبه تعطیل
irrespirable	غیر قابل تنفس
intermissions	نوبهای تنفس دار
puerile breathing	تنفس خرخری کودکان
gill	دستگاه تنفس ماهی
spirograph	دستگاه تنفس نگار
intermission	نوبهای تنفس دار
recessional	وابسته بموقع تنفس
spirometer	دستگاه تنفس سنج
naturally aspirated engine	موتور خود تنفس
scuba	وسیله تنفس در زیر اب
wind	قدرت تنفس کامل
aqualung	دستگاه تنفس اکسیژن
aqualungs	دستگاه تنفس اکسیژن
winds	قدرت تنفس کامل
intakes	مجرای مکش یا تنفس
intake	مجرای مکش یا تنفس
lockout	تعطیل کار از طرف کارفرما
haste makes waste	تعجیل موجب تعطیل است
prorogue	تعطیل کردن بتعویق انداختن
prorogate	تعطیل کردن بتعویق انداختن
lockouts	تعطیل کار از طرف کارفرما
to shut down	تعطیل شدن پایین اوردن
snorkels	لوله مخصوص تنفس در زیر اب
second wind	بازیابی وضع عادی تنفس
the breathing operation	کاردم زدن عمل تنفس
abranchiate	فاقد برانشی یادستگاه تنفس
hyperpnea	تنفس خیلی سریع یاعمیق
schnorkel	لوله مخصوص تنفس در زیر اب
pneusis	دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
artificial respiration	تنفس مصنوعی resuscitation : syn
snorkel	لوله مخصوص تنفس در زیر اب
tentative <adj.>	موقتی
jackleg	موقتی
intrim	موقتی
provisional <adj.>	موقتی
provisory <adj.>	موقتی
treadway	پل موقتی
temporary <adj.>	موقتی
provisionary	موقتی
pro forma	موقتی
makeshift <adj.>	موقتی
make-shift <adj.>	موقتی
flying bridge	پل موقتی
extemporaneous	موقتی
adinterim	موقتی
interim	موقتی
sabbatarianism	اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
in suspense	درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
weekender	کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
bank holiday	روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
recesses	موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
recess	موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
snorkel	با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkels	با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pneumatoneter	الت سنجش گنجایش تنفس ریه
solvent abuse	تمرین تنفس درمحیط های خفه
schnorkel	با لوله تنفس زیر ابی رفتن
temporary storage	انباره موقتی
scratch file	فایل موقتی
non-residents	مقیم موقتی
temporal	موقتی زودگذرفانی
non-resident	مقیم موقتی
baste	کوک موقتی
bastes	کوک موقتی
phantom tumour	باد موقتی
sojourns	اقامت موقتی
bivouacs	اردوگاه موقتی
sojourn	اقامت موقتی
bivouacs	اردوی موقتی
provisionality	جنبه موقتی
scrip	رسید موقتی
palliative	مسکن موقتی
temporary income	درامد موقتی
temporary gauge	اشل موقتی
temporary error	خطای موقتی
temporariness	موقتی بودن
bivouacking	اردوگاه موقتی
temporary structures	ساختمانهای موقتی
palliatives	مسکن موقتی
sojourner	ساکن موقتی
sojoiurn	اقامت موقتی