English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
Other Matches
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
glassy state حالت شیشهای
vitreus state حالت شیشهای
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vexation تغییر حالت تحریک
vexations تغییر حالت تحریک
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
reborn تغییر حالت روحانی یافته
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
cold straining تغییر بعد نسبی در حالت سرد
cold strain تغییر بعد یافتن در حالت سرد
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
user یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
users یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
sequences کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
readers یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
housekeeping در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
decalescence point دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
format استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
stated حالت
status حالت
state حالت
state- حالت
tempers حالت
cases حالت
condition حالت
case حالت
stance حالت
temper حالت
if حالت
self حالت
tempered حالت
stating حالت
phases حالت
phased حالت
phase حالت
expressions حالت
predicaments حالت
postured حالت
predicament حالت
idiocrasy حالت
attitudes حالت
manner حالت
stances حالت
feverishness حالت تب
fettle حالت
pyreticosis حالت تب
attitude حالت
situation حالت
expression حالت
situations حالت
glass eyed بی حالت
line condition حالت خط
estates حالت
states حالت
grain حالت
disposition حالت
ill conditioned بد حالت
makes حالت
make حالت
temperaments حالت
estate حالت
posture حالت
unexpressive بی حالت
febricity حالت تب
queasiness حالت قی
postures حالت
moods حالت
posturing حالت
mood حالت
temperament حالت
veins حالت تمایل
individualism حالت انفرادی
sentimentalism حالت احساساتی
tempers حالت بهبود
spring حالت فنری
masculinity حالت مردی
vein حالت تمایل
pulverulence حالت خاکی
accusative حالت مفعولی
protected mode حالت محفوظ
temper حالت بهبود
tempered حالت بهبود
sulkily با حالت قهر
genitive حالت اضافه
prone position حالت درازکش
springs حالت فنری
faintly در حالت ضعف
seismicity حالت ارتعاش
queasily با حالت تهوع
defensively حالت دفاعی
defensive حالت تدافع
queasiness حالت تهوع
reclining position حالت غنوده
well disposed خوش حالت
real mode حالت واقعی
defensively با حالت تدافع
ragingly با حالت خشم
rapturously با حالت بیخودی
nervousness حالت عصبانی
crudely در حالت خامی
thirstily با حالت تشنگی
resilience حالت ارتجاعی
fluidity حالت مایعی
domesticity حالت اهلی
quantum state ویژه حالت
optimum حالت مطلوب
situation موقعیت حالت
sea state حالت دریا
possessive حالت اضافه
saccharinity حالت قندی
dative حالت برایی
resiliency حالت ارتجاعی
situations موقعیت حالت
repellency حالت دفع
objectives حالت مفعولی
objective حالت مفعولی
averaged در حالت کلی
on average [on av.] در حالت کلی
refractivity حالت انکسار
pyreticosis حالت حمائی
possessives حالت اضافه
small ball پرتاب بی حالت
transition state حالت گذار
qualms حالت تهوع
pulp حالت خمیری
unipolarity حالت یک قطبی
unisexuality حالت یک جنسی
unstable state حالت ناپایا
unpolarized state حالت ناقطبیده
trims وضع حالت
trimmest وضع حالت
trim وضع حالت
qualm حالت تهوع
ultimacy حالت غایی
transitivity حالت متعدی
translucence حالت زجاجی
translucency حالت زجاجی
tridimensionality حالت سه بعدی
trilaterality حالت سه جانبی
triliteralism حالت سه حرفی
triploidy حالت سه تایی
tubularity حالت لولهای
vascularity حالت اوندی
vascularity حالت عروقی
vegetality حالت گیاهی
posed وضع حالت
pose وضع حالت
vorticity حالت گردابی
vulcanicity حالت اتشفشانی
wait state حالت انتظار
waviness حالت موجی
waxiness حالت مومی
y position حالت- ایگرگ
gen حالت اضافه
gen حالت مالکیت
poses وضع حالت
posing وضع حالت
verdancy حالت سبزی
verticality حالت عمودی
viduity حالت زن بیوه
sickness حالت تهوع
sicknesses حالت تهوع
nausea حالت تهوع
volcanism حالت اتشفشانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com