Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
tangential deformation
تغییر شکل مماسی
Search result with all words
deformation due to tangential force
تغییر شکل مربوط به عامل مماسی
Other Matches
tangentially
مماسی
tangential
مماسی
tangential component
مولفه مماسی
hoop stress
تنش مماسی
tangential stress
خستگی مماسی
tangential stress
تنش مماسی
tangent modules theory
تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
strength under tangential loading
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
viscous force
نیرو در واحد جرم یا حجم ناشی ار برش مماسی درسیال
vortex tube
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over
تغییر روش تغییر رویه
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
stationary
بی تغییر
variation
تغییر
amendments
تغییر
alteration
تغییر
conversion
تغییر
dachi
تغییر پا
amendment
تغییر
changeless
بی تغییر
commutation
تغییر
shunting
تغییر خط
variations
تغییر
vicissitude
تغییر
misalignment
تغییر
mutation
تغییر
alternation
تغییر
innovations
تغییر
changes
تغییر
innovation
تغییر
fluctuation
تغییر
change
تغییر
changed
تغییر
modification
تغییر
mutations
تغییر
changing
تغییر
conversions
تغییر
displaceable
قابل تغییر
moveable
قابل تغییر
modificatory
تغییر دهنده
constantly
بدون تغییر
displaciment
تغییر مکان
modification of the articles
تغییر اساسنامه
misalign
تغییر یافتن
modifier
تغییر دهنده
flexility
قابلیت تغییر
multiplier
ضریب تغییر
mutability
تغییر پذیری
displeacement of water
تغییر مکان اب
palingenesis
تغییر شکل
parathesis
ترکیبی بی تغییر
changeable
تغییر پذیر
transformation
تغییر شکل
effable
قابل تغییر
nonreversal shift
تغییر ناوارون
mutable
تغییر پذیر
modifiability
تغییر پذیری
peripeteia
تغییر ناگهانی
changeable
قابل تغییر
mutabilty
تغییر پذیری
variation theorem
قضیه تغییر
modificative
تغییر دهنده
minor change
خرد تغییر
inalterable
تغییر ناپذیر
fluctuates
تغییر مداوم
lability
تغییر پذیری
infelection
تغییر شکل
invariance
تغییر ناپذیری
invariant
تغییر ناپذیر
transmutation
تغییر شکل
ireversible
تغییر ناپذیر
kainophobia
تغییر هراسی
kainotophobia
تغییر هراسی
load variation
تغییر بار
skittish
تغییر پذیر
lour
اخم تغییر
inalterability
تغییر ناپذیری
frequency change
تغییر بسامد
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
modifiers
تغییر دهنده
metachromatism
تغییر رنگ
heterophonia
تغییر صدا
mean variation
تغییر متوسط
unalterable
تغییر ناپذیر
invariable
تغییر ناپذیر
immutability
تغییر ناپذیری
permute
تغییر دادن
supple
تغییر پذیر
immutable
تغییر ناپذیر
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
left shift
تغییر مکان به چپ
alterable
قابل تغییر
metamorphosis
تغییر شکل
transformed
تغییر شکل
variant
قابل تغییر
transforming
تغییر شکل
transforms
تغییر شکل
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
weathers
تغییر فصل
transform
تغییر شکل
mutant
تغییر پذیر
alterability
قابلیت تغییر
varies
تغییر کردن
vary
تغییر کردن
modification
تغییر وتبدیل
alters
تغییر یافتن
mutants
تغییر پذیر
weathered
تغییر فصل
weather
تغییر فصل
upheavals
تغییر فاحش
upheaval
تغییر فاحش
alters
تغییر دادن
alter
تغییر یافتن
alter
تغییر دادن
altered
تغییر یافتن
altered
تغییر دادن
altering
تغییر یافتن
amending
تغییر دادن
amended
تغییر دادن
variables
تغییر پذیر
variable
تغییر پذیر
mutate
تغییر دادن
mutated
تغییر دادن
mutates
تغییر دادن
mutating
تغییر دادن
amend
تغییر دادن
altering
تغییر دادن
alterant
تغییر دادنی
variability
تغییر پذیری
convertibility
توانایی تغییر
concurrent variation
تغییر همزمان
commutable
قابل تغییر
displacement
تغییر موضع
displacement
تغییر مکان
coefficient of variation
ضریب تغییر
cinversion
تغییر شکل
variations
تغییر ناپایداری
variation
تغییر ناپایداری
dimensional change
تغییر اندازه
design change
تغییر طرح
demand shift
تغییر تقاضا
deformation
تغییر شکل
current displacement
تغییر جریان
covariation
تغییر همگام
modifies
تغییر دادن
changer
تغییر دهنده
change of place
تغییر مکان
change of curvature
تغییر انحنا
change in supply
تغییر عرضه
change in demand
تغییر تقاضا
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
behavior modification
تغییر رفتار
automatic take
تغییر پایگاه
change of speed
تغییر سرعت
speed variation
تغییر سرعت
modify
تغییر دادن
change spin
چرخیدن با تغییر پا
modifying
تغییر دادن
altertive
تغییر دهنده
shifted
تغییر جهت
convertible
تغییر پذیر
transmutative
قابل تغییر
strains
تغییر شکل
unchangeable
تغییر ناپذیر
vacillatory
تغییر پذیر
variation coefficient
ضریب تغییر
variational method
روش تغییر
variational principle
اصل تغییر
variative
قابل تغییر
convertibles
تغییر پذیر
ternal
دارای سه تغییر
shifted
تغییر دادن
shifted
تغییر مکان
shift
تغییر جهت
changing
تغییر دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com