Dictiornary-Farsi | تفاله اولین تقطیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
straight run pitch	تفاله اولین تقطیر


Other Matches

first in first out	صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
bubble cap plate column	ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
fifo	روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
first strike	اولین ضربت در اولین حمله
fifo	اولین صادره از اولین وارده
bubble tray column	ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
fifo	که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
grounds	تفاله
slag	تفاله
residuum	تفاله
dross	تفاله
residues	تفاله
raff	تفاله
residue	تفاله
greaves	تفاله
trashed	تفاله
trashes	تفاله
scum	تفاله
bagasse	تفاله
trashing	تفاله
cinders	تفاله
trash	تفاله
cinder	تفاله
distilling head	سر تقطیر
retorting	تقطیر
distillation	تقطیر
disstillation	تقطیر
slag	تفاله اهنگدازی
pug	تفاله سیب
pugs	تفاله سیب
furnace cinder	تفاله کوره
pitches	تفاله قطران
grout	دوغاب تفاله
crapping	تفاله چرند
crapped	تفاله چرند
crap	تفاله چرند
pitch	تفاله قطران
megass	تفاله نیشکر
removal of cinder	برداشت تفاله
bagasse	تفاله نیشکر
scoria slag	تفاله روباره
scorification	تفاله سازی
scorification	تفاله گیری
scoriaceous	تفاله دار
scoria	تفاله معدنی
ross	خاکروبه تفاله
drossy	تفاله مانند
residual bitumen	قیر تفاله
removal of cinder	تفاله گیری
coffee grounds	تفاله قهوه
distilling	تقطیر شدن
distils	تقطیر شدن
condensate	تقطیر کردن
distillate	فراورده تقطیر
bubble tower	برج تقطیر
distilling	تقطیر کردن
retorts	دستگاه تقطیر
distil	تقطیر شدن
distilled	تقطیر شده
destructive distillation	تقطیر تخریبی
dry distillation	تقطیر خشک
carbonization	تقطیر تخریبی
distilling receiver	گیرنده تقطیر
distils	تقطیر کردن
distills	تقطیر شدن
distills	تقطیر کردن
distillation residue	باقیمانده تقطیر
distillate	محصول تقطیر
distillable	قابل تقطیر
distil	تقطیر کردن
simple distillation	تقطیر ساده
distiller	دستگاه تقطیر
vacuum distillation	تقطیر در خلاء
water still	دستگاه تقطیر اب
retort	دستگاه تقطیر
steam stripping	تقطیر با بخار اب
rectifier	اسباب تقطیر
steam distillation	تقطیر با بخار اب
solar still	تقطیر کن افتابی
residuum	پس مانده تقطیر
distillers	دستگاه تقطیر
molecular distillation	تقطیر مولکولی
extraction	تقطیر کشش
stillest	دستگاه تقطیر
pitch	ته مانده تقطیر
residue	پس مانده تقطیر
stiller	دستگاه تقطیر
pitches	ته مانده تقطیر
still	دستگاه تقطیر
residues	پس مانده تقطیر
stills	دستگاه تقطیر
marc	تفاله میوه جات
cast off	متروک مردود تفاله
scorify	تبدیل به تفاله کردن
pap	تفاله گوشت یاسیب
slag cement	سیمان تفاله اهنگدازی
grain	دان تفاله حبوبات
pulp	بصورت تفاله دراوردن
slag	تفاله کورههای بلند
slag	اشغال تفاله گرفتن از
pot still	دستگاه تقطیر ویسکی
total reflux head	سر تقطیر برگشت کامل
pipestill	دستگاه تقطیر لولهای
by product gas	گاز تقطیر شده
battery still	دیگ تقطیر باتری
molecular still	دستگاه تقطیر مولکولی
slag sinter	تفاله کوره اهنگدازی بلند
blast furnace slag	روباره تفاله کوره بلند
clinker	تفاله کوره ذوب اهن
furnace cinder	تفاله کوره چدن ریزی
furnace clinker	تفاله کوره ذوب اهن
stiller	دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
overlap of distillat curves	رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
distillery	کارخانه یا محل تقطیر رسومات
stillest	دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
distilleries	کارخانه یا محل تقطیر رسومات
still	دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
jet b	نوعی سوخت تقطیر شده
stills	دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
refuse	قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
clinker	تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
refused	قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
blast furnace slag	تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
refusing	قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refuses	قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
slopping	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
initial	اولین
initiatory	اولین
headmost	اولین
initialling	اولین
initialled	اولین
initials	اولین
initialing	اولین
initialed	اولین
first strike	اولین ضربه
immediate destination	اولین مقصد
betimes	در اولین فرصت
first salvo	اولین رگبار
first generation	اولین سری
initialling	اولین امضاء
initials	اولین امضاء
initialed	اولین امضاء
initialling	اولین یا در ابتدا
initialed	اولین قسمت
initial	اولین یا در ابتدا
initialing	اولین یا در ابتدا
initials	اولین قسمت
initial	اولین امضاء
initials	اولین یا در ابتدا
initial	اولین قسمت
initialling	اولین قسمت
initialed	اولین یا در ابتدا
seconded	که پس از اولین می آید
seconds	که پس از اولین می آید
initialing	اولین امضاء
initialing	اولین قسمت
initialled	اولین قسمت
initialled	اولین امضاء
second	که پس از اولین می آید
initialled	اولین یا در ابتدا
seconding	که پس از اولین می آید
Go to the first crossroad.	به اولین چهارراه بروید.
first ionization potential	پتانسیل اولین یونش
Go to the first crossroad.	به اولین تقاطع بروید.
dday	اولین روزاغاز بکار
first light	اولین طلیعه خورشید
at first light	در اولین روشنایی روز
at your earliest convenience	در اولین فرصت مناسب
CERN	یس که www اولین آنجا اختراع شد
lifo	اولین صادره ازاخرین وارده
filo	اخرین صادره از اولین وارده
home	اولین رکورد داده در فایل
primary	اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
for the first [last] time	برای اولین [آخرین] بار
January	اولین ماه سال مسیحی
homes	اولین رکورد داده در فایل
alphas	اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alpha	اولین گونه یک محصول کامپیوتری
lifo last in first out	اولین صادره از اخرین وارده
first offender	متخلف برای اولین بار
first offenders	متخلف برای اولین بار
standard	اولین مگا بایت حافظه در PC.
standards	اولین مگا بایت حافظه در PC.
green run	اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
head	اولین عنصر داده در لیست بودن
low sunday	اولین یکشنبه بعد از عید پاک
initial	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialed	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initials	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
ante-court	[اولین صحن در خانه های بزرگ]
delivery leadtime	زمان تحویل اولین پارتی وسایل
delivery leadtime	زمان تحویل اولین قسمت وسایل
initialling	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
ash wednesday	اولین روز ایام روزهء مسیحیان
initialled	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
drop cap	حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
initialing	اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
computed air release point	نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما