English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
derived demand تقاضای مشتق شده
Other Matches
caveator کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
paronymous مشتق
formant مشتق
parasyntetic مشتق
derivatives مشتق
derivative مشتق
offshoot مشتق
paronym مشتق
offshoots مشتق
anti derivative ضد مشتق
deriving مشتق شده از
deriving مشتق کردن
derivations مشتق گیری
differentiating مشتق گرفتن
derives مشتق شده از
derives مشتق کردن
differentiates مشتق گرفتن
derivation مشتق گیری
differentiate مشتق گرفتن
silicic مشتق از سیلیس
spiritous مشتق ازالکل
second derivative مشتق دوم
differentiation مشتق گیری
to d. itself مشتق شدن
derive مشتق شده از
diphyletic مشتق از دو نیا
calcic مشتق ازاهک
autologous مشتق از خود
differential equations معادلات مشتق
denominator مشتق کننده
derived field فیلد مشتق
branch مشتق شدن
denominators مشتق کننده
branches مشتق شدن
formative کلمه مشتق
parasyntetic مشتق و مرکب
parial derivative مشتق جزئی
derive مشتق کردن
differentiator مشتق گیر
deverbative مشتق شده از فعل
adscititious مشتق از عامل خارجی
patronymic مشتق از نام پدر
romanesque مشتق از زبان لاتین
second derivative مشتق مرتبه دوم
analysis مشتق وتابع اولیه
partial derivative مشتق جزیی [ریاضی]
partial derivative مشتق پاره ای [ریاضی]
Y' مشتق ایگرگ [ریاضی]
Y prime مشتق ایگرگ [ریاضی]
aggregate demand تقاضای کل
at the request of تقاضای
total demand تقاضای کل
at the instance of به تقاضای
differential equation معادله متغیر مشتق چیزی
matronymic اسم مشتق ازطرف مادر
deriving نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative بصورت مشتق استعمال شده
differentiable function تابع مشتق پذیر [ریاضی]
derives نتیجه گرفتن مشتق شدن
derive نتیجه گرفتن مشتق شدن
at the instance of بر حسب تقاضای
applications تقاضای کار
effective demand تقاضای موثر
application تقاضای کار
giving تقاضای رای
gives تقاضای رای
complementary demand تقاضای مکمل
complementary demand تقاضای تکمیلی
composite demand تقاضای مرکب
demand for payment تقاضای پرداخت
give تقاضای رای
elastic demand تقاضای با کشش
excess demand تقاضای بیش از حد
national demand تقاضای ملی
pop the question <idiom> تقاضای ازدواج
aggregate demand function تابع تقاضای کل
request substitution تقاضای تعویض
request to send تقاضای ارسال
market demand تقاضای بازار
joint demand تقاضای مشترک
inelastic demand تقاضای بی کشش
at my request مطابق با تقاضای من
final demand تقاضای نهائی
maximum demand تقاضای بیشینه
aggregate market demand تقاضای کل بازار
factor demand تقاضای عوامل
application for loan تقاضای وام
re claim تقاضای مجدد
potash کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
phonrtic drill مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
thallium عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
tartarous دردی شکل مشتق از درده شراب
denominative مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
chains مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
kiosks مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosk مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
tax تحمیل تقاضای سنگین
law of downward sloping demand قانون تقاضای نزولی
oyer تقاضای استماع یا دادرسی
demand تقاضای خرید کالا
perfectly elastic demand تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand تقاضای کاملا بی کشش
rpo تقاضای مظنه قیمت
demanded تقاضای خرید کالا
demands تقاضای خرید کالا
soft market بازار با تقاضای خوب
to request issuance تقاضای صدور کردن
toa for a job or position تقاضای شغل کردن
taxes تحمیل تقاضای سنگین
taxed تحمیل تقاضای سنگین
inelastic demand تقاضای غیر حساس
credit application تقاضای گشایش اعتبار
elastic demand تقاضای کشش دار
downward sloping demand curve منحنی تقاضای نزولی
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
individual demand schedule جدول تقاضای فردی
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
apply for a divorce تقاضای طلاق کردن
acaro کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acro پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
put the bite on someone <idiom> از کسی تقاضای پول کردن
rts Send To Request تقاضای ارسال
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
To ask for political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment. تقاضای پرداخت فوری کردن
request time out تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
reclamation تقاضای جبران خسارت کردن
ask for a lady's hand تقاضای ازدواج با بانویی کردن
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
call of more حق تقاضای زیاد کردن مبیع
demurred تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs تقاضای درنگ یا مکث کردن
layer برنامهای که تقاضای ارسال کند
layers برنامهای که تقاضای ارسال کند
demurrer تقاضای تاخیر درصدور حکم
demur تقاضای درنگ یا مکث کردن
epithelioma غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
blue bark تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
nonce word واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
postulancy تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
tetra پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
ARQ که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
reclama تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
pl/m زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
small claim ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
differentiator وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
accumulation [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channel 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeling 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queue 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
queueing 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
hash سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
modula زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com