English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
Other Matches
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
nurse حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurses حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
sculler پاروزن در مسابقه
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
put someone's best foot forward <idiom> بیشتر تلاش کردن
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
follow up <idiom> بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
trellis coding روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
kentish fire محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
raced مسابقه سرعت
race مسابقه سرعت
races مسابقه سرعت
wind sprint مسابقه ازمایشی دو سرعت
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
puncher مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
drag bike موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag boat قایق موتوری مسابقه سرعت
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag strip مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
downhill مسابقه سرعت در اسکی الپاین
slalom مسابقه سرعت اسکی بازی
slaloms مسابقه سرعت اسکی بازی
hypervelocity سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
dragster نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
foraging تلاش وجستجو برای علیق
Thank you for your efforts. با تشکر برای تلاش شما.
try for point تلاش برای کسب امتیاز
forages تلاش وجستجو برای علیق
foraged تلاش وجستجو برای علیق
run scared <idiom> تلاش برای رقابت سیاسی
forage تلاش وجستجو برای علیق
to scramble for a living برای معاش یازندگی تلاش کردن
Whistle past the graveyard <idiom> تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
to make an effort to do something تلاش کردن برای انجام دادن کاری
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
phones شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoned شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoning شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
biochip تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
Don't let making a living prevent you from making a life. اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
catch up تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
body نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
bodies نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
running مناسب برای مسابقه دو
to offshore something چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
motherboard که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
quad درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
constants ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
rower پاروزن
oarsmen پاروزن
oarsman پاروزن
oarman پاروزن
rowers پاروزن
laughter مسابقه اسان برای بردن
genoa بادبان عریض برای مسابقه
doubled up استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
doubled استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
galley slave غلام پاروزن
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
little brown jug مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
precision استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
to ask somebody out for dinner کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to bar somebody from a competition شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
double banked دارای دوردیف پاروزن
stern wheeler پاروزن عقب کشتی
nitro مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
guns اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
time fire مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
gun اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
cpu که معیاری برای سرعت کامپیوتر است
jump speed سرعت مناسب برای پرش باچتر
crossover متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
allocations یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
allocation یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
pipelining تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
sternman پاروزن قسمت عقب قایق باریک
transylvania فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
floats ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
fast pill ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
computing میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
bandwidth صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
bsc استاندارد برای اتصالات ارتباطی رسانههای با سرعت متوسط / بالا
lips واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
texts کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
text کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
winging بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
unix سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
smalltalk یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
keypad مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
pipelines زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
pre fetch دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
extending در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extend در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
sprint medley دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
flow diagram صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
local MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
locals MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
flowchart صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
match foursome مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
ponying همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
conventional RAM این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
vomiturition قی پی درپی
continuate پی درپی
hand running پی درپی
successive پی درپی
consecutive پی درپی
continuum پی درپی
after درپی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com