English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
slobber تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbering تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbers تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
Other Matches
drivel اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
slaver اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
phonics تلفظ وهجاهای کلمات
shed خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds خون جاری ساختن جاری ساختن
phonemics علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
palatals حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
perfuse جاری ساختن
slobbered اب دهان روان ساختن
slobbers اب دهان روان ساختن
slobber اب دهان روان ساختن
slobbering اب دهان روان ساختن
pour جاری شدن یا ساختن
pours جاری شدن یا ساختن
pouring جاری شدن یا ساختن
poured جاری شدن یا ساختن
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speech بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speeches بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slaver گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
customs of the services مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
spelling checker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
To pass the news by word of mouth . خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus گشادی دهان چاک دهان پرندگان
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
stomal دهان دار وابسته به دهان
kiss of life تنفس مصنوعی دهان به دهان
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
expired air method روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
scareup فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
accent تلفظ
pronunciation تلفظ
accents تلفظ
accenting تلفظ
pronunciations تلفظ
accented تلفظ
cacoepy تلفظ بد
pronouncing تلفظ
pronounce تلفظ کردن
mispronounciation تلفظ نادرست
tune لحن تلفظ
lam dacism تلفظ حرف
pronounces تلفظ کردن
tunes لحن تلفظ
vocalization تلفظ صوتی
velarization تلفظ کامی
pronouncing تلفظ دار
enunciate تلفظ کردن
pronounceable قابل تلفظ
laissez aller تلفظ به فرانسه
mispronunciations تلفظ غلط
orthoepist درست تلفظ کن
mispronunciations تلفظ نادرست
enunciates تلفظ کردن
enunciated تلفظ کردن
mispronunciation تلفظ غلط
enounce تلفظ کردن
enunciating تلفظ کردن
mispronunciation تلفظ نادرست
emphasising باقوت تلفظ کردن
emphasize باقوت تلفظ کردن
emphasized باقوت تلفظ کردن
burring غلیظ تلفظ کردن
enunciation تلفظ واضح و روشن
emphasises باقوت تلفظ کردن
sibilate مانندحرف " س " تلفظ کردن
emphasised باقوت تلفظ کردن
sigmatism تلفظ نادرست حرف " س "
burrs غلیظ تلفظ کردن
sibilation تلفظ بشکل حرف " س "
emphasizes باقوت تلفظ کردن
lisped شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisping شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisps شل وسرزبانی تلفظ کردن
zee تلفظ امریکایی حرف Z
zed تلفظ انگلیسی حرف Z
tolay street on باتکیه تلفظ کردن
tonemic دارای تلفظ مشابه
accentuate با تکیه تلفظ کردن
accentuated با تکیه تلفظ کردن
accentuates با تکیه تلفظ کردن
accentuating با تکیه تلفظ کردن
burr غلیظ تلفظ کردن
burred غلیظ تلفظ کردن
cacology تلفظ یا انشاء غلط
enouce تلفظ کردن افهارکردن
emphasizing باقوت تلفظ کردن
sigmatismus lateralis تلفظ کناری حرف " س "
lisp شل وسرزبانی تلفظ کردن
diction تلفظ واضح و روشن
anglicized بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspiration تلفظ حرف H ازحلق
aspirations تلفظ حرف H ازحلق
well spoken دارای تلفظ خوب
aspirate بانفس تلفظ کردن
anglicised بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicising بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicize بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirating بانفس تلفظ کردن
anglicization تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
aspirates بانفس تلفظ کردن
jaw breaking دشوار برای تلفظ
anglicizing بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizes بطرزانگلیسی تلفظ کردن
mispronounces غلط تلفظ کردن
mispronounced غلط تلفظ کردن
mispronouncing غلط تلفظ کردن
orthoepy فن درست تلفظ کردن
orthoepic وابسته به تلفظ درست
well-spoken دارای تلفظ خوب
emphatic باقوت تلفظ شده
intonation طرز قرائت تلفظ
intonations طرز قرائت تلفظ
mispronounce غلط تلفظ کردن
vocalize تلفظ کردن تشکیل دادن
articulation تلفظ شمرده طرز گفتار
velarize حروف را از کام تلفظ کردن
sigmatismus adentalis تلفظ روی دندانی حرف " س "
sigmatismus interdentalis تلفظ میان دندانی حرف " س "
lenis دارای تلفظ نرم رقیق
Your pronunciation is good. تلفظ شما خوب است.
intonate با لحن خاصی تلفظ کردن
jaw breaker سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
extend مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extending مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
phonrtic drill مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
phonetics مبحث تلفظ صوتی حرف وکلمات
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
extends مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
diphthongize تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
How do you pronounce [say] that [this] word? این واژه چه جور تلفظ می شود؟
fortis دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
smooth breathing که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
rough breathing که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
slides تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
fricative تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
lection اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
slide تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
contents کلمات یک نامه
terminology کلمات فنی
terminologies کلمات فنی
logion کلمات قصار
code word کلمات رمزی
code words کلمات رمزی
the f. words کلمات زیرین
shan't مخفف کلمات not shall
play on words <idiom> بازی با کلمات
control words کلمات کنترلی
word of mouth کلمات مصطلح
spate سیل کلمات
apothegm کلمات قصار
i ran the words through ان کلمات را خط زدم
VIP مخفف کلمات
VIPs مخفف کلمات
verbalist منقد کلمات
word salad سالاد کلمات
declension صرف کلمات
addressing و کلمات افست
spittle اب دهان
mouths دهان
slobbered اب دهان
astomatous بی دهان
jibs دهان
jibbing دهان
mouth دهان
jibbed دهان
astomatal بی دهان
slobbers اب دهان
chops دهان
jib دهان
gobs دهان
saliva اب دهان
slobbering اب دهان
mouthing دهان
OS دهان
polystomatous دهان
polystome دهان
potato box دهان
slobber اب دهان
puss دهان
unmuffle دهان
gob دهان
mouthed دهان
toneme لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
aspirates حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirate حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com