English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
English Persian
effigies تمثال تهیه کردن
effigy تمثال تهیه کردن
Other Matches
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
effigies تمثال
simulacrum تمثال
effigy تمثال
ikons تمثال
image تمثال
images تمثال
icons تمثال
icon تمثال
statues تمثال
statue تمثال
representation تمثال نماینده
representations تمثال نماینده
pax لوحه تمثال عیسی ومریم
jack o' lent تمثال یهودای اسخر یوطی اماج
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
preparing تهیه کردن
supplied تهیه کردن
provide تهیه کردن
procuring تهیه کردن
prepare تهیه کردن
administers تهیه کردن
to find in تهیه کردن
prepares تهیه کردن
administering تهیه کردن
administered تهیه کردن
procures تهیه کردن
procure تهیه کردن
blends تهیه کردن
administer تهیه کردن
blend تهیه کردن
provision تهیه کردن
procured تهیه کردن
process تهیه کردن
cater تهیه کردن
catered تهیه کردن
affording تهیه کردن
afforded تهیه کردن
afford تهیه کردن
catering تهیه کردن
supplying تهیه کردن
affords تهیه کردن
processes تهیه کردن
supply تهیه کردن
provides تهیه کردن
caters تهیه کردن
orchestrated هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
enable تهیه کردن برای
enabled تهیه کردن برای
prearrange قبلا تهیه کردن
enables تهیه کردن برای
bills تهیه کردن صورتحساب
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
quadruplicate در چهارنسخه تهیه کردن
programs برنامه تهیه کردن
preparations تهیه کردن اتش
preparation تهیه کردن اتش
programme برنامه تهیه کردن
programmes برنامه تهیه کردن
harness اشیاء تهیه کردن
enabling تهیه کردن برای
extemporize فورا تهیه کردن
program برنامه تهیه کردن
bill تهیه کردن صورتحساب
gets تهیه کردن فهمیدن
extemporizing فورا تهیه کردن
getting تهیه کردن فهمیدن
extemporizes فورا تهیه کردن
extemporized فورا تهیه کردن
extemporises فورا تهیه کردن
funded تهیه وجه کردن
extemporised فورا تهیه کردن
whomp up بسرعت تهیه کردن
harnessed اشیاء تهیه کردن
process تهیه و تولید کردن
fund تهیه وجه کردن
extemporising فورا تهیه کردن
get تهیه کردن فهمیدن
harnessing اشیاء تهیه کردن
conserving کنسرو تهیه کردن
conserves کنسرو تهیه کردن
conserved کنسرو تهیه کردن
triplicate در سه نسخه تهیه کردن
conserve کنسرو تهیه کردن
processes تهیه و تولید کردن
drafts تهیه کردن پیش نویس
bosses نقش برجسته تهیه کردن
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
boss نقش برجسته تهیه کردن
bossed نقش برجسته تهیه کردن
aminister تهیه کردن بکار بردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate امارات لازمه را تهیه کردن
draft تهیه کردن پیش نویس
drafted تهیه کردن پیش نویس
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing نقش برجسته تهیه کردن
mush حریره اردذرت تهیه کردن
to serve the city with water اب برای شهر تهیه کردن
scabble زمخت وناصاف تهیه کردن
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
to draw up تهیه کردن درصف اوردن
to raise funds تهیه وجه یاسرمایه کردن
handwrite نسخه خطی تهیه کردن
munition تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlined مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financing علم دارایی تهیه پول کردن
outline مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
finances علم دارایی تهیه پول کردن
finance علم دارایی تهیه پول کردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
preparative تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outlining مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financed علم دارایی تهیه پول کردن
formulation تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
financing درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
make تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats. جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishes مزین کردن تهیه کردن
to draw out تهیه کردن طرح کردن
furnish مزین کردن تهیه کردن
makes تهیه کردن طرح کردن
put out تهیه کردن اشفته کردن
furnishing مزین کردن تهیه کردن
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
briefer خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
ministration تهیه
procurement تهیه
purvey تهیه
supplying تهیه
off hand بی تهیه
provision تهیه
supply تهیه
purveying تهیه
purveyed تهیه
supplied تهیه
preparations تهیه
seating تهیه جا
housing تهیه جا
counter preparation ضد تهیه
preparation تهیه
purveys تهیه
preparation تهیه و ارایش
base development تهیه پایگاه
preparations تهیه مقدمات
preparations اتش تهیه
on the stocks د رشرف تهیه
preparations تهیه و ارایش
lighting feeder تهیه روشنایی
preparation اتش تهیه
preparation تهیه مقدمات
the water supply of tehran تهیه اب تهران
vacuum-packed تهیه شده
weaponry تهیه سلاح
provide تهیه دیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com