Dictiornary-Farsi | تنها یک الکترون تابش شود | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
photon	تنها یک الکترون تابش شود


Other Matches

lone electron	الکترون تنها
lone pair electron	زوج الکترون تنها
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
total radiation	تابش کل
glitters	تابش
irradiation	تابش
glittered	تابش
glitter	تابش
glints	تابش
radioactivity	تابش
phosphorogenic	تابش زا
brilliance	تابش
shines	تابش
shine	تابش
eradiation	تابش
glint	تابش
glinted	تابش
glinting	تابش
erythema	تابش
lustre	تابش
glow	تابش
glowed	تابش
glows	تابش
fulgency	تابش
emissions	تابش
effulge	تابش
radiation	تابش
radiational	تابش
radiation of heat	تابش
isodose	هم تابش
coruscation	تابش
effulgence	تابش
emission	تابش
radiation intensity	شدت تابش
radiation density	تراکم تابش
radiation efficiency	راندمان تابش
irradiate	تابش دادن
radiation loss	گمگشتگی تابش
candescent	تابش یاگرما
thermal emission	تابش حرارتی
thermal radiation	تابش حرارتی
radiation laws	قوانین تابش
irradiated	تابش دادن
irradiates	تابش دادن
irradiating	تابش دادن
sheen	تابش برق
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
radiation hazard	گزند تابش
radiation field	میدان تابش
solarization	تابش افتاب
spectrum	گستره تابش
irradiation	تابش دهی
soft radiation	تابش نرم
angle of incidence	زاویه تابش
angle of reflection	زاویه تابش
anneal	پخت تابش
annihilation radiation	تابش نابودی
background radiation	تابش زمینه
cosmic rays	تابش کیهانی
primary cosmic rays	تابش کیهانی
cosmic radiation	تابش کیهانی
irradiance	درخشندگی تابش
bolometri	تابش سنجی
black light	تابش فرابنفش
shine	فروغ تابش
radiation pattern	الگوی تابش
shines	فروغ تابش
radiometer	تابش سنج
radiation constants	ثابتهای تابش
plane of incidence	صفحه تابش
visible radiation	تابش مرئی
fluorescence	تابش ماهتابی
flash	تابش انی
incidence angle	زاویه تابش
flashed	تابش انی
exciting radiation	تابش برانگیزاننده
lustreer	تابش فروزندگی
wave radiation	تابش موج
polarized radiation	تابش قطبیده
sunshine	تابش افتاب
heat radiation	تابش گرما
flashes	تابش انی
emissivity	تابش نسبی
radiant intensity	شدت تابش
energy radiation	تابش انرژی
ultraviolet radiation	تابش فرابنفش
incidence plane	صفحه تابش
irradiancy	درخشندگی تابش
soaking	تابش متعادل
negatron	الکترون
isoelectronic	هم الکترون
electron donor	الکترون ده
coelectron	هم الکترون
traces	رد الکترون
trace	رد الکترون
traced	رد الکترون
electron	الکترون
electrons	الکترون
glow	التهاب تابش گداختگی
opalescence	تابش قوس و قزحی
glows	التهاب تابش گداختگی
ionizing radiation	تابش یونیزه کننده
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
blackbody radiation	تابش جسم سیاه
ionizing radiation	تابش یون ساز
bolometric magnitude	قدر تابش سنجی
radiation of heat	انتقال گرمابوسیله تابش
flames	مشتعل شدن تابش
flame	مشتعل شدن تابش
polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
planck's radiation law	قانون تابش پلانک
net radiation factor	ضریب تابش خالص
kirchhoff radiation law	قانون تابش کیرشهف
near ultraviolet radiation	تابش فرابنفش نزدیک
glowed	التهاب تابش گداختگی
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
electron decay	اضمحلال الکترون
bound electron	الکترون بسته
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron beam	پرتو الکترون
inner shell electron	الکترون درونی
electron beam	شعاع الکترون
electron distribution	پخش الکترون
initiating electron	الکترون اغازگر
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron capture	الکترون گیراندازی
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron beam	باریکه الکترون
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
conduction electron	الکترون رسانش
conduction electron	الکترون رسانایی
density of electron	چگالی الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
charge of the electron	بار الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron beam	اشعه الکترون
electron charge	بار الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
mass of the electron	جرم الکترون
nuclear electron	الکترون هسته
electroneutrality	الکترون خنثایی
electron spin	تنیدگی الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
free electron	الکترون ازاد
photo electron	فوتو الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
primary electron	الکترون اولیه
valence electron	الکترون والانس
valence electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون فرفیت
electron volt	الکترون ولت
electron transition	عبور الکترون
electrophile	الکترون دوست
electron transition	انتقال الکترون
emissions	صدور الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron drift	رانش الکترون
secondary electron	الکترون ثانوی
outer shell electron	الکترون بیرونی
electron donor	دهنده الکترون
odd electron	الکترون منفرد
electron injector	الکترون افکن
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
emission	صدور الکترون
photo electron	الکترون نوری
free electron	الکترون غیرپیوندی
high energy electron	الکترون پر انرژی
outer shell electron	الکترون رسانایی
electron jump	پرش الکترون
electron tube	لوله الکترون
electron focusing	تمرکز الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron flow	فلوی الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
by oneself	تنها
single handed	تنها
recluse	تنها
solo	تنها
by yourself	تنها
recluses	تنها
merest	تنها
exclusive	تنها