Dictiornary-Farsi | تهیه ملات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
prepare mortar	تهیه ملات


Other Matches

abram's law	این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
lime cement mortar	ملات باتارد ملات حرامزاده
laying up	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
grout	ملات شل
clay mortar	ملات گل
mortars	ملات
mortar	ملات
water proofed mortar	ملات ابی
hydraulic mortar	ملات ابی
lime cement mortar	ملات سه گرگه
hawk	تخته ملات
plastic mortar	ملات خمیری
hydraulic mortar	ملات اب بند
jointing wood	شمشه ملات
water proofed mortar	ملات اب بند
lime cement mortar	ملات کندگیر
lean concrete	بتن کم ملات
mortar mixing	ملات سازی
prepare mortar	ساختن ملات
lime mortar	ملات اهکی
lime mortar	ملات اهک
trass mortar	ملات تراس
hawked	تخته ملات
rubble with binding material	سنگچینی با ملات
hawks	تخته ملات
portland cement mortat	ملات سیمان
cement mortar	ملات سیمانی
purvey	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys	تهیه اذوقه تهیه سورسات
setting time	مدت گرفتن ملات
portland cement mortat	ملات سیمان پرتلند
skin with mortar	اندود کردن با ملات
turn the mortar	مخلوط کردن ملات
dry rubble fill	سنگچینی بدون ملات
skin with mortar	رومالی کردن با ملات
skeletonizer	تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
mortar mill	مخلوط کن ملات یا ماشین ملاتساز
mortar tub	تشت ملات سازی یا استانبولی
vacuum concrete	ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
map compilation	تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveyed	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey	تهیه
provision	تهیه
ministration	تهیه
procurement	تهیه
housing	تهیه جا
supply	تهیه
off hand	بی تهیه
supplying	تهیه
supplied	تهیه
seating	تهیه جا
purveyed	تهیه
preparations	تهیه
counter preparation	ضد تهیه
purveying	تهیه
purveys	تهیه
preparation	تهیه
preparing	تهیه کردن
prepares	تهیه کردن
placements	تهیه کار
prepare	تهیه کردن
placements	تهیه شغل
afford	تهیه کردن
provides	تهیه کردن
process	تهیه کردن
blend	تهیه کردن
blends	تهیه کردن
preparation fire	تیر تهیه
affords	تهیه کردن
affording	تهیه کردن
cater	تهیه کردن
catered	تهیه کردن
catering	تهیه کردن
afforded	تهیه کردن
caters	تهیه کردن
placement	تهیه شغل
placement	تهیه کار
provides	تهیه دیدن
procure	تهیه کردن
preparatorily	بعنوان تهیه
procured	تهیه کردن
procures	تهیه کردن
photo imagery	تهیه عکس
provisionment	تهیه خواربار
parasceve	روز تهیه
procuring	تهیه کردن
on the stocks	د رشرف تهیه
preparator	تهیه کننده
preparation of food	تهیه خوراک
administers	تهیه کردن
administering	تهیه کردن
administered	تهیه کردن
preparation time	زمان تهیه
provide	تهیه کردن
provide	تهیه دیدن
administer	تهیه کردن
purveyance	تهیه خواربار
supplying	تهیه کردن
preparation	تهیه مقدمات
appropriated <adj.> <past-p.>	تهیه شده
provided <adj.> <past-p.>	تهیه شده
preparation	تهیه و ارایش
preparations	تهیه مقدمات
preparations	اتش تهیه
base development	تهیه پایگاه
preparations	تهیه و ارایش
preparation	اتش تهیه
fabricator	تهیه کننده
furtherance	تهیه وسایل
provided [that] <conj.>	تهیه شده
supply	تهیه کردن
supplied	تهیه کردن
vacuum-packed	تهیه شده
to bargain for	تهیه دیدن
weaponry	تهیه سلاح
to find in	تهیه کردن
pitched	تهیه دیده
provision	تهیه کردن
the water supply of tehran	تهیه اب تهران
the preparation day	روز تهیه
suppliers	تهیه کننده
supplier	تهیه کننده
to make provision	تهیه دیدن
preparation fire	اتش تهیه
lighting feeder	تهیه روشنایی
victualage	تهیه اذوقه
processes	تهیه کردن
victual	تهیه اذوقه
data processing	تهیه و تولیداطلاعات
triplicity	تهیه در سه نسخه
triplication	تهیه در سه نسخه
data processing	تهیه اطلاعات
laid on <past-p.>	تهیه شده
counter preparation	تیر ضد تهیه
programmer	تهیه کننده برنامه
prearrange	قبلا تهیه کردن
bills	تهیه کردن صورتحساب
forge	تهیه جنس قلابی
furred	تهیه شده باخز
polychromy	فن تهیه نقوش الوان
bill	تهیه کردن صورتحساب
polychrome	تهیه عکسهای رنگی
forges	تهیه جنس قلابی
effigies	تمثال تهیه کردن
effigy	تمثال تهیه کردن
area projection	تهیه تصویر منطقه
area projection	تهیه نقشه از منطقه
duplicator	ماشین تهیه رونوشت
duplicators	ماشین تهیه رونوشت
aggregate flow diagram	نمودار تهیه مصالح
lyonnaise	باپیاز تهیه شده
acetylene generator	دستگاه تهیه استیلن
process	تهیه و تولید کردن
melinite	مخصوص تهیه چاشنی
topography	تهیه نقشه از عوارض
prearranged	از پیش تهیه شده
programmers	تهیه کننده برنامه
artillery preparation	تیر تهیه توپخانه
it is in preparation	در دست تهیه است
he is an adequate provider	برای تهیه خواربار
budgeter	تهیه کننده بودجه
programme	برنامه تهیه کردن
programmes	برنامه تهیه کردن
budgeteer	تهیه کننده بودجه
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
hydrography	تهیه نقشه دریایی
information providers	تهیه کنندگان اطلاعات
artillery preparation	اتش تهیه توپخانه
beach unit	یکان تهیه بارانداز
barrier tactics	تاکتیک تهیه موانع
processes	تهیه و تولید کردن
enable	تهیه کردن برای
affordable	قابل تهیه و خریداری
cold turkey	بدون تهیه وتدارک
procurement	تهیه و تحویل اماد
harness	اشیاء تهیه کردن
harnessed	اشیاء تهیه کردن
harnessing	اشیاء تهیه کردن
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
program	برنامه تهیه کردن
stenciller	تهیه کننده استنسیل
stenciler	تهیه کننده استنسیل
preparatory	مربوط به تهیه یامقدمات
host	تهیه تسهیلات ورزشی
hosted	تهیه تسهیلات ورزشی
hosting	تهیه تسهیلات ورزشی
enabled	تهیه کردن برای
enables	تهیه کردن برای
enabling	تهیه کردن برای
programs	برنامه تهیه کردن
get	تهیه کردن فهمیدن
gets	تهیه کردن فهمیدن
getting	تهیه کردن فهمیدن