Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
English
Persian
draft
تهیه کردن پیش نویس
drafted
تهیه کردن پیش نویس
drafts
تهیه کردن پیش نویس
Other Matches
precedent
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
addersser or or
نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
drafted
پیش نویس کردن
drafts
پیش نویس کردن
minute
پیش نویس کردن
to make a minute of
پیش نویس کردن
draft
پیش نویس کردن
endorsed
پشت نویس کردن
endorsing
پشت نویس کردن
endorse
پشت نویس کردن
endorses
پشت نویس کردن
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
historify
مورخ رسمی تاریخ نویس ل کردن
pamphleteers
جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteer
جزوه نویس رساله نویسی کردن
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
caters
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
provide
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
provision
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
process
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
preparing
تهیه کردن
procure
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
procured
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
supplying
تهیه کردن
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
sketched
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketch
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketches
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
bills
تهیه کردن صورتحساب
bill
تهیه کردن صورتحساب
programme
برنامه تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
get
تهیه کردن فهمیدن
prearrange
قبلا تهیه کردن
harnessing
اشیاء تهیه کردن
harness
اشیاء تهیه کردن
harnessed
اشیاء تهیه کردن
extemporize
فورا تهیه کردن
extemporized
فورا تهیه کردن
program
برنامه تهیه کردن
extemporised
فورا تهیه کردن
effigy
تمثال تهیه کردن
extemporizes
فورا تهیه کردن
extemporizing
فورا تهیه کردن
extemporising
فورا تهیه کردن
preparations
تهیه کردن اتش
whomp up
بسرعت تهیه کردن
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
effigies
تمثال تهیه کردن
process
تهیه و تولید کردن
conserves
کنسرو تهیه کردن
funded
تهیه وجه کردن
fund
تهیه وجه کردن
conserving
کنسرو تهیه کردن
enabling
تهیه کردن برای
conserve
کنسرو تهیه کردن
enables
تهیه کردن برای
enable
تهیه کردن برای
enabled
تهیه کردن برای
conserved
کنسرو تهیه کردن
programs
برنامه تهیه کردن
processes
تهیه و تولید کردن
gets
تهیه کردن فهمیدن
getting
تهیه کردن فهمیدن
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
preparation
تهیه کردن اتش
mush
حریره اردذرت تهیه کردن
handwrite
نسخه خطی تهیه کردن
bossed
نقش برجسته تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
scabble
زمخت وناصاف تهیه کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
to draw up
تهیه کردن درصف اوردن
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing
نقش برجسته تهیه کردن
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
bosses
نقش برجسته تهیه کردن
boss
نقش برجسته تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate
امارات لازمه را تهیه کردن
aminister
تهیه کردن بکار بردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
financing
علم دارایی تهیه پول کردن
outlines
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
finance
علم دارایی تهیه پول کردن
outline
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
financed
علم دارایی تهیه پول کردن
outlined
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finances
علم دارایی تهیه پول کردن
mekeready
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
mekeready
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
formulation
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
furnishing
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
financing
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnish
مزین کردن تهیه کردن
furnishing
مزین کردن تهیه کردن
put out
تهیه کردن اشفته کردن
furnishes
مزین کردن تهیه کردن
makes
تهیه کردن طرح کردن
make
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
to draw out
تهیه کردن طرح کردن
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
graphics
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
briefer
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
chirographer
خط نویس
anecdotist
حکایت نویس
songwriter
سرود نویس
annalist
تاریخچه نویس
magazinist
مجله نویس
columnists
مقاله نویس
mythographer
اسطوره نویس
essayists
مقاله نویس
natural historian
تاریخ نویس
essayist
مقاله نویس
drafts
چرک نویس
scrabbler
مسوده نویس
novelist
رمان نویس
historians
تاریخ نویس
novelists
رمان نویس
magazinist
مقاله نویس
scholiast
حاشیه نویس
annotator
تفسیر نویس
conveyancer
قباله نویس
romancer
رمان نویس
typist
ماشین نویس
drafts
پیش نویس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com