English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
stenciler تهیه کننده استنسیل
stenciller تهیه کننده استنسیل
Other Matches
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
supplier تهیه کننده
preparator تهیه کننده
suppliers تهیه کننده
fabricator تهیه کننده
budgeter تهیه کننده بودجه
programmer تهیه کننده برنامه
programmers تهیه کننده برنامه
budgeteer تهیه کننده بودجه
draftsman تهیه کننده لوایح قانونی
furnisher تهیه کننده سامان واثاثیه
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
stencil استنسیل
stenciled استنسیل
stencils استنسیل
stencilling استنسیل
stencilled استنسیل
stenciling استنسیل
stenciling استنسیل کردن
stencilling استنسیل کردن
stencil استنسیل کردن
stenciled استنسیل کردن
stencils استنسیل کردن
stencilled استنسیل کردن
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
mimeograph تکثیر کردن استنسیل
stencilize تبدیل به استنسیل کردن
stencilled با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilling با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencils با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencil با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciling با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencil paper کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
stenciled با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
off hand بی تهیه
seating تهیه جا
supply تهیه
supplying تهیه
ministration تهیه
preparation تهیه
housing تهیه جا
preparations تهیه
supplied تهیه
purveying تهیه
purveys تهیه
counter preparation ضد تهیه
purveyed تهیه
purvey تهیه
provision تهیه
procurement تهیه
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
data processing تهیه و تولیداطلاعات
preparation fire اتش تهیه
preparation of food تهیه خوراک
preparation time زمان تهیه
preparatorily بعنوان تهیه
victual تهیه اذوقه
victualage تهیه اذوقه
purveyance تهیه خواربار
provisionment تهیه خواربار
prepare mortar تهیه ملات
data processing تهیه اطلاعات
lighting feeder تهیه روشنایی
placements تهیه کار
placement تهیه شغل
placement تهیه کار
administers تهیه کردن
administering تهیه کردن
administered تهیه کردن
administer تهیه کردن
the preparation day روز تهیه
the water supply of tehran تهیه اب تهران
to bargain for تهیه دیدن
to find in تهیه کردن
to make provision تهیه دیدن
weaponry تهیه سلاح
triplication تهیه در سه نسخه
triplicity تهیه در سه نسخه
provision تهیه کردن
placements تهیه شغل
preparation fire تیر تهیه
vacuum-packed تهیه شده
parasceve روز تهیه
on the stocks د رشرف تهیه
preparations تهیه و ارایش
supply تهیه کردن
photo imagery تهیه عکس
affords تهیه کردن
affording تهیه کردن
provide تهیه کردن
provide تهیه دیدن
provides تهیه دیدن
provides تهیه کردن
afford تهیه کردن
afforded تهیه کردن
preparations اتش تهیه
preparations تهیه مقدمات
furtherance تهیه وسایل
prepares تهیه کردن
prepare تهیه کردن
caters تهیه کردن
catering تهیه کردن
catered تهیه کردن
cater تهیه کردن
blends تهیه کردن
preparing تهیه کردن
procure تهیه کردن
preparation تهیه مقدمات
preparation تهیه و ارایش
procuring تهیه کردن
procures تهیه کردن
procured تهیه کردن
preparation اتش تهیه
blend تهیه کردن
processes تهیه کردن
provided [that] <conj.> تهیه شده
process تهیه کردن
supplied تهیه کردن
supplying تهیه کردن
pitched تهیه دیده
counter preparation تیر ضد تهیه
laid on <past-p.> تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.> تهیه شده
base development تهیه پایگاه
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
beach unit یکان تهیه بارانداز
enables تهیه کردن برای
enabled تهیه کردن برای
preparation تهیه کردن اتش
enable تهیه کردن برای
area projection تهیه نقشه از منطقه
project section بخش تهیه طرحها
hosted تهیه تسهیلات ورزشی
prearranged از پیش تهیه شده
enabling تهیه کردن برای
budget directive دستورالعمل تهیه بودجه
hosts تهیه تسهیلات ورزشی
program برنامه تهیه کردن
programs برنامه تهیه کردن
hosting تهیه تسهیلات ورزشی
preparations تهیه کردن اتش
procurement تهیه و تحویل اماد
extemporised فورا تهیه کردن
project section بخش تهیه پروژه ها
program section بخش تهیه برنامه ها
extemporize فورا تهیه کردن
extemporizes فورا تهیه کردن
extemporizing فورا تهیه کردن
procure تهیه و تحویل اماد
conserving کنسرو تهیه کردن
procured تهیه و تحویل اماد
conserves کنسرو تهیه کردن
procures تهیه و تحویل اماد
conserved کنسرو تهیه کردن
conserve کنسرو تهیه کردن
procuring تهیه و تحویل اماد
triplicate در سه نسخه تهیه کردن
affordable قابل تهیه و خریداری
polychrome تهیه عکسهای رنگی
polychromy فن تهیه نقوش الوان
foresees قبلا تهیه دیدن
extemporising فورا تهیه کردن
extemporises فورا تهیه کردن
tasty باسلیقه تهیه شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com