Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
underdevelopment
توسعه نیافتگی
Search result with all words
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
Other Matches
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
توسعه یافتن توسعه
developments
توسعه
development
توسعه
stop go policy
توسعه
extension
توسعه
enlargements
توسعه
promotion
توسعه
promotions
توسعه
outspread
توسعه
enlarges
توسعه
delelopment
توسعه
enlarged
توسعه
enlarge
توسعه
enlarging
توسعه
extensions
توسعه
enlargement
توسعه
upgrowth
توسعه
amplification
توسعه
increments
توسعه
increment
توسعه
spreads
توسعه
spread
توسعه
expansion
توسعه
expansionist
توسعه طلبی
development time
زمان توسعه
expandsionism
توسعه طلبی
expansionism
توسعه طلبی
expansive
متمایل به توسعه
promoting
توسعه دادن
expanded , capacity
توسعه فرفیت
expandability
قابلیت توسعه
exepandable
قابل توسعه
promotes
توسعه دادن
economic development
توسعه اقتصادی
development policy
سیاست توسعه
underdeveloped
توسعه نیافته
development tools
ابزار توسعه
anti development policy
سیاست ضد توسعه
increases
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
increase
توسعه دادن
combat development
توسعه رزمی
cultural development
توسعه فرهنگی
promoted
توسعه دادن
developement
توسعه دادن
development bank
بانک توسعه
development plan
برنامه توسعه
export promotion
توسعه صادرات
extensibility
توسعه پذیری
pattern of development
الگوی توسعه
phasess of development
مراحل توسعه
pole of development
قطب توسعه
progation
توسعه تکثیر
regional development
توسعه منطقهای
regional development
توسعه ناحیهای
rural development
توسعه روستائی
self development
توسعه نفس
social development
توسعه اجتماعی
technical development
توسعه فنی
to open out
توسعه دادن
under development
دردست توسعه
urban renewal
توسعه شهری
path of expansion
مسیر توسعه
extensible
توسعه پذیر
historical development
توسعه تاریخی
research and development
تحقیق و توسعه
increscent
زیادی توسعه
internal development
توسعه داخلی
to unfold
توسعه دادن
monetary expansion
توسعه پولی
open out
توسعه دادن
uneven development
توسعه نامتوازن
develop
توسعه دادن
booms
توسعه یافتن
extend
توسعه دادن
extendable
توسعه پذیر
amplification
توسعه تقویت
enlarge
توسعه دادن
boom
توسعه یافتن
spreads
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن
booms
توسعه عظیم
booming
توسعه یافتن
booming
توسعه عظیم
develops
توسعه دادن
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
boomed
توسعه یافتن
extends
توسعه دادن
extending
توسعه دادن
boom
توسعه عظیم
boomed
توسعه عظیم
spread
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن
expansion
گسترش توسعه
enrich
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
promote
توسعه دادن
extensible language
زبان توسعه پذیر
extendible
قابل توسعه کش دار
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
develops
توسعه دادن اشکارکردن
extended precision
دقت توسعه یافته
extended memory
حافظه توسعه یافته
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
inextension
عدم امتداد یا توسعه
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
develop
توسعه دادن اشکارکردن
software development
توسعه نرم افزاری
pullulate
اغاز توسعه نهادن
program development tools
ابزار توسعه برنامه
outstretch
توسعه دادن بسط
top down development
توسعه از بالا به پایین
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
well development
توسعه و شستشوی چاه
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
development system
سیستم توسعه یافته
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
increments
افزایش در حقوق توسعه
developing countries
کشورهای در حال توسعه
increment
افزایش در حقوق توسعه
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
developed contries
ممالک توسعه یافته
development planning
برنامه ریزی توسعه
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
class improvement plan
طرح توسعه ناو
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
development countries
کشورهای قابل توسعه
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
overdevelop
توسعه و عمران زیاد یافتن
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
contrast enhancement
توسعه تشخیص سایه روشن
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expand
منبسط کردن توسعه دادن
expands
منبسط کردن توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
extend
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
militarist
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com