Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
offense
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
Other Matches
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
carries
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carry
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carried
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carrying
انداختن یک یا دو میله بولینگ
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
spared
انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
spare
انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
bowled
باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
open frame
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
dead mark
انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
pie alley
مسیر اسان برای گوی اندازی
take a crack at
<idiom>
سعی وتلاش کردن
surfcasting rod
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
steer roping
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
cultivation
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
yard
میله وصل به دکل برای بادبان
yards
میله وصل به دکل برای بادبان
chimney-crane
[میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
icos
System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
peg
میله چوبی با نوک تیز
[برای محکم بستن چیزی به آنها]
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
pure bending
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
traveler
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
putts
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
ضربه برای انداختن به سوراخ
putt
ضربه برای انداختن به سوراخ
startup disk
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
raise the wind
پول برای مقصودی راه انداختن
holeable
گوی اسان برای به سوراخ انداختن
get hold of (someone)
<idiom>
(برای صحبت)به گیر انداختن شخص
to cause trouble for oneself
برای خود دردسر راه انداختن
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
tenpin
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
darts
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
pickup
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
drop ball
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
double wood
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
takeoff fan
نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
feinting
حرکت از میله بالا به میله پایین
feints
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted
حرکت از میله بالا به میله پایین
feint
حرکت از میله بالا به میله پایین
retard
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
slotting
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
retards
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
slots
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
shaft
میله ستون میله چاه
shafts
میله ستون میله چاه
penny in the slot
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
ruler
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
rulers
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
bring down
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
horrifying
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrify
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
بهراس انداختن به بیم انداختن
arm wrestling
مچ اندازی
filling
اب اندازی
diving
اب اندازی
exspuition
تف اندازی
fillings
اب اندازی
expectoration
تف اندازی
wrist wrestling
مچ اندازی
lead work
شیشه اندازی
lead work
جام اندازی
leg pull
دست اندازی
dockage
حق بار اندازی
snash
دست اندازی
boot
راه اندازی
trap
در تله اندازی
actuation
بکار اندازی
launghing
براه اندازی
contortion
ازشکل اندازی
contortions
ازشکل اندازی
chrematistics
علم پس اندازی
bootstrap
خودراه اندازی
abortions
بچه اندازی
molt
پوست اندازی
ecdysis
پوست اندازی
sortition
قرعه اندازی
sortition
پشک اندازی
postponements
تاخیر اندازی
postponement
تاخیر اندازی
ejection
بیرون اندازی
extrajection
برون اندازی
trigger
راه اندازی
triggered
راه اندازی
start up
راه اندازی
cannonry
توپ اندازی
trapping
بدام اندازی
cannonade
توپ اندازی
triggers
راه اندازی
glaziery
جام اندازی
abortion
بچه اندازی
firing
توپ اندازی
gunshots
تیر اندازی
gunshot
تیر اندازی
basket dam
بندسله اندازی
encroachment
دست اندازی
inbreak
دست اندازی
moulting
شاخ اندازی
supersedure
تعویق اندازی
encroachments
دست اندازی
sputtering
بیرون اندازی
starting
راه اندازی
triggering
راه اندازی
moulting
پوست اندازی
shading
سایه اندازی
trapping
در تله اندازی
gunfire
تیر اندازی
start up disk
دیسک راه اندازی
starting motor
موتور راه اندازی
start button
تکمه راه اندازی
starting current
جریان راه اندازی
reset
راه اندازی مجدد
igniter switch
کلید راه اندازی
self assertion
خودرا جلو اندازی
casting
روش قلاب اندازی
shadow ball
تمرین گوی اندازی
cockfights
جنگ اندازی خروس ها
to set intrigues on foot
پشت سر هم اندازی کردن
encroaches
دست اندازی کردن
encroached
دست اندازی کردن
encroach
دست اندازی کردن
encroach
دست اندازی کردن
operating handle
دستگیره راه اندازی
impinge
دست اندازی کردن
ectuating switch
سوئیچ راه اندازی
cockfight
جنگ اندازی خروس ها
soft start
راه اندازی نرم
starting position
وضعیت راه اندازی
starting power
توانایی راه اندازی
starting power
قدرت راه اندازی
skish
مسابقه قلاب اندازی
tournament casting
مسابقه قلاب اندازی
upcast
بالا اندازی تاه کش
driver
برنامه راه اندازی
drivers
برنامه راه اندازی
starting time
زمان راه اندازی
to load off
بار اندازی کردن
gabion
سله اندازی گابیون
starting torque
کشتاور راه اندازی
reboot
راه اندازی مجدد
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
drainage
خشک اندازی فاضلاب
starting lever
اهرم راه اندازی
boot record
رکورد راه اندازی
boot
خود راه اندازی
to lay a wager
دست اندازی کردن
starting procese
فرایند راه اندازی
attemptable
قابل دست اندازی
resets
راه اندازی مجدد
cold boot
راه اندازی سرد
glazing
شیشه بری جام اندازی
starting winding
سیم پیچی راه اندازی
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
offhand position
حالت ایستاده در تیر اندازی
sagittary
سهمی وابسته به تیر اندازی
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
surf cast
قلاب اندازی از ساحل در موج
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
cold starting
راه اندازی در حالت سرد
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
device driver
برنامه راه اندازی دستگاه
hardware reset
باز راه اندازی سخت افزاری
outfoxes
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
instant start lamp
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
centrifugal starting switch
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
to bring a bout by intrigue
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
outfox
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com