Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
use
تکرار ممارست
uses
تکرار ممارست
Other Matches
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
ure
ممارست
practises
ممارست کردن
practising
ممارست کردن
practice
ممارست کردن
practise
ممارست کردن
practicing
ممارست کردن
ure
عرف ممارست کردن
practises
ممارست تمرین کردن
practicing
ممارست تمرین کردن
practise
ممارست تمرین کردن
practising
ممارست تمرین کردن
practice
ممارست تمرین کردن
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
iterance
تکرار
ingemination
تکرار
repeats
تکرار
iteration
تکرار
repeat
تکرار
recidivism
تکرار
reduplication
تکرار
renewal
تکرار
practise
تکرار
frequentness
تکرار
practises
تکرار
practicing
تکرار
tautologies
تکرار
reiteration
تکرار
practising
تکرار
tautology
تکرار
renewals
تکرار
epanalepsis
تکرار
frequence
تکرار
frequentation
تکرار
duplication
تکرار
rehearsal
تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
repetition
تکرار
rehearsals
تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
recapitulations
تکرار
recapitulation
تکرار
replication
تکرار
often
<adv.>
به تکرار
repetitions
تکرار
frequency
تکرار
practice
تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
frequencies
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
replicating
تکرار کردن
recur
تکرار شدن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
to repeat oneself
تکرار شدن
recurred
تکرار شدن
repeater
تکرار کننده
recurs
تکرار شدن
circular frequency
تکرار دورانی
tautologic
بیهوده تکرار کن
auto repeat
خود تکرار
palilogy
تکرار تاکیدی
pleonasm
تکرار بیمورد
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
pulse repetition
تکرار تپش
pulse repetition
تکرار ضربان
recidivism
تکرار جرم
repeat counter
شمارنده تکرار
repeat key
کلید تکرار
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
typematic key
کلید تکرار
repeatability
قابلیت تکرار
merism
تکرار متشابهات
iterative
تکرار شده
iterative
تکرار کننده
reptition compulstion
وسواس تکرار
replication
پاسخگویی تکرار
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
repetitous
تکرار کننده
repetition of position
تکرار وضعیت
ibidem
تکرار میشود
ingeminate
تکرار کردن
iterable
تکرار کردنی
repetition of an act
تکرار کاری
iterant
تکرار کننده
iterate
تکرار کردن
repeatable
قابل تکرار
replicates
تکرار کردن
rehearsal
تکرار مجدد
rehearsals
تکرار عملیات
rehearsals
تکرار مجدد
frequent
تکرار شونده
reiterating
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
reiterated
تکرار کردن
reiterate
تکرار کردن
frequented
تکرار شونده
frequenting
تکرار شونده
frequents
تکرار شونده
repeat
تکرار تجدید
repetitions
باز گو تکرار
repetition
باز گو تکرار
rehearsal
تکرار عملیات
repeat
تکرار کنید
repeats
تکرار کردن
repeats
تکرار کنید
replicated
تکرار کردن
replicate
تکرار کردن
renews
تکرار کردن
renewing
تکرار کردن
renew
تکرار کردن
repeats
تکرار تجدید
repeat
تکرار کردن
duplication check
مقابله از راه تکرار
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
repeat action key
کلید تکرار عمل
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
overeun error
خطای تکرار شده
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
polysyndeton
تکرار حرف ربط
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
recapitulations
تکرار رشدو نمو
recapitulation
تکرار رشدو نمو
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
recidivist
عامل تکرار جرم
recidivist
تکرار کننده جرم
recidivists
عامل تکرار جرم
recidivists
تکرار کننده جرم
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
spaced repetition
تکرار فاصله دار
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
to make repeat
وادار به تکرار کردن
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
name plugging
تکرار نام یا علامت تجارتی
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to repeat oneself
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
superfix
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
loops
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
looped
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
brush up on something
<idiom>
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
looped
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
cycles
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com