Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 233 (39 milliseconds)
English
Persian
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
Search result with all words
frequent
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
repeat
تکرار کردن
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
repeats
تکرار کردن
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
reiterate
تکرار کردن
reiterated
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
reiterating
تکرار کردن
renew
تکرار کردن
renewing
تکرار کردن
renews
تکرار کردن
replicate
تکرار کردن
replicated
تکرار کردن
replicates
تکرار کردن
replicating
تکرار کردن
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
ingeminate
تکرار کردن
iterate
تکرار کردن
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
to make repeat
وادار به تکرار کردن
to repeat oneself
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
Other Matches
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
frequencies
تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
frequency
تکرار
frequentness
تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
often
<adv.>
به تکرار
frequence
تکرار
recapitulation
تکرار
repetitions
تکرار
repetition
تکرار
ingemination
تکرار
replication
تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
rehearsals
تکرار
reiteration
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
frequentation
تکرار
recapitulations
تکرار
practice
تکرار
rehearsal
تکرار
tautologies
تکرار
iteration
تکرار
tautology
تکرار
practises
تکرار
practise
تکرار
repeats
تکرار
practicing
تکرار
reduplication
تکرار
practising
تکرار
epanalepsis
تکرار
duplication
تکرار
renewals
تکرار
renewal
تکرار
repeat
تکرار
recidivism
تکرار
iterance
تکرار
recidivism
تکرار جرم
rehearsals
تکرار عملیات
rehearsal
تکرار عملیات
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
iterable
تکرار کردنی
rehearsal
تکرار مجدد
repetition of position
تکرار وضعیت
iterant
تکرار کننده
rehearsals
تکرار مجدد
use
تکرار ممارست
typematic key
کلید تکرار
repeat key
کلید تکرار
repeat counter
شمارنده تکرار
repeats
تکرار تجدید
frequent
تکرار شونده
repeats
تکرار کنید
frequented
تکرار شونده
circular frequency
تکرار دورانی
frequenting
تکرار شونده
uses
تکرار ممارست
repeatability
قابلیت تکرار
repeatable
قابل تکرار
reptition compulstion
وسواس تکرار
repeat
تکرار تجدید
replication
پاسخگویی تکرار
repetitous
تکرار کننده
frequents
تکرار شونده
repetition of an act
تکرار کاری
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
repeater
تکرار کننده
ibidem
تکرار میشود
recur
تکرار شدن
repetitions
باز گو تکرار
auto repeat
خود تکرار
recurs
تکرار شدن
to repeat oneself
تکرار شدن
merism
تکرار متشابهات
repeat
تکرار کنید
repetition
باز گو تکرار
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
recurred
تکرار شدن
pleonasm
تکرار بیمورد
pulse repetition
تکرار تپش
palilogy
تکرار تاکیدی
iterative
تکرار کننده
tautologic
بیهوده تکرار کن
iterative
تکرار شده
pulse repetition
تکرار ضربان
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
recidivists
تکرار کننده جرم
recidivists
عامل تکرار جرم
recidivist
تکرار کننده جرم
recidivist
عامل تکرار جرم
recapitulations
تکرار رشدو نمو
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
spaced repetition
تکرار فاصله دار
repeat action key
کلید تکرار عمل
overeun error
خطای تکرار شده
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
duplication check
مقابله از راه تکرار
polysyndeton
تکرار حرف ربط
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
recapitulation
تکرار رشدو نمو
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging
تکرار نام یا علامت تجارتی
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
superfix
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
brush up on something
<idiom>
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
looped
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loops
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
cycles
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycled
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
repeats
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
repeat
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
overlapped
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
frequency
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
endless
بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
autos
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
frequencies
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
fractal
<adv.>
<noun>
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
leitmotif
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
leitmotive
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
cane pattern
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
hold
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
cycled
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycles
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
persistent offender
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
gyro repeater
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
loop
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
cartouche border
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
sampler
واگیره
[تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com