Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
Other Matches
passive
دفاع بدون تیراندازی
passives
دفاع بدون تیراندازی
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
floating
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
dry sum
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
shootings
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
gunning
تیراندازی
musketry
تیراندازی
shooting
تیراندازی
pops
تیراندازی
popped
تیراندازی
pop
تیراندازی
archery
تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
firing area
منطقه تیراندازی
fire power
قدرت تیراندازی
fires
تیراندازی کردن
fire trench
سنگر تیراندازی
automatic fire
تیراندازی خودکار
field archery
تیراندازی صحرایی
fire
تیراندازی کردن
scheme of fire
طرح تیراندازی
combat firing
تیراندازی جنگی
fired
تیراندازی کردن
ready position
حاضربه تیراندازی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
fire bay
دهلیز تیراندازی
gunnery
قوانین تیراندازی
handbow
کمان تیراندازی
gun
تیراندازی کردن
riflery
تیراندازی تفنگداری
guns
تیراندازی کردن
firing table
جدول تیراندازی
conduct of fire
اجرای تیراندازی
methode of fire
روش تیراندازی
dry sum
مشق تیراندازی
gunning
تمرین تیراندازی
live
تیراندازی جنگی
order of fire
روش تیراندازی
offhand
تیراندازی ایستاده
horseback archery
تیراندازی سواره
lived
تیراندازی جنگی
the butts
میدان تیراندازی
conduct of fire
هدایت تیراندازی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
shoots
تیراندازی کردن
delivery error
اشتباه در تیراندازی
shoot
تیراندازی کردن
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
گلوله تیراندازی شده
shots
تیراندازی شده تیرخورده
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
گلوله تیراندازی شده
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
shot
تیراندازی شده تیرخورده
pit detail
کمک مربی تیراندازی
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
target arrow
تیر مخصوص تیراندازی
recoils
دفع ضربت تیراندازی
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
firing line
خط تیراندازی مدار اتش
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
set up
اماده تیراندازی کردن
range firing
تیراندازی در میدان تیر
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
dwell at
به تیراندازی ادامه دادن
range correction
تصحیح برد تیراندازی
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
open fire
شروع به تیراندازی کردن
archery
تیراندازی با تیر و کمان
firing battery
اتشبار تیراندازی کننده
wingshooting
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
step through method
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
gun shy
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
target rifle
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
toxophily
علم تیراندازی باتیر وکمان
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
sector of fire
قطاع اتش منطقه تیراندازی
skeet gun
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
error
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
intermittent
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
ground fire
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
trap gun
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
errors
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
freestyle
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
double barreled shotgun
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
sleeve
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
shooting
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shootings
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
sleeves
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
springing teal
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
gunnery
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
outshoot
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
sniping
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
snipes
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
howlers
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
hereford round
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
snipe
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
flight arrow
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
shoot
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
howler
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
shoots
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
captive firing
ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
first salvo
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
freestyle
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
time fire
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
verification fire
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
subcaliber range
تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
clout shooting
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
target captain
عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
attribute
نشانه
omens
نشانه
omen
نشانه
emblems
نشانه
tokens
نشانه
token
نشانه
emblem
نشانه
presage
نشانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com