Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
simply supported deep beam
تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
Other Matches
plain rib
تیغه ساده
simple support
تکیه گاه ساده
simple beam
تیره ساده
coning angle
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
simple design
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
collective pitch control
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
basics
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structure
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
murine
از تیره موش جانوری از تیره موش
accent
تکیه
lolls
لم تکیه
reliance
تکیه
recumbency
تکیه
enclitic
بی تکیه
accumbency
تکیه
unaccented
بی تکیه
leaning
تکیه
leanings
تکیه
lolling
لم تکیه
lolled
لم تکیه
emphasis
تکیه
accented
تکیه
accenting
تکیه
atonic
بی تکیه
accents
تکیه
loll
لم تکیه
screens
تیغه
tail fin
تیغه دم
knifes
تیغه
knife
تیغه
blade
تیغه
screening, screenings
تیغه
partitions
تیغه
rib
تیغه
knifed
تیغه
wedge
تیغه
knife-edge
تیغه در
knife-edges
تیغه در
fins
تیغه
fin
تیغه
booms
تیغه
booming
تیغه
boomed
تیغه
boom
تیغه
vanes
تیغه
knife edge
تیغه در
lamella
تیغه
wedged
تیغه
wedges
تیغه
wedging
تیغه
lamina
تیغه
cutting edge
تیغه
boffle
تیغه
septum
تیغه
curtain wall
تیغه
partition wall
تیغه
vane
تیغه
screened
تیغه
baffles
تیغه
bulkhead
تیغه
curtain-wall
تیغه
bulkheads
تیغه
baffling
تیغه
baffled
تیغه
screen
تیغه
partition
تیغه
baffle
تیغه
rests
تکیه گاه
leaned
تکیه زدن
leans
تکیه کردن
rests
تکیه دادن
fulcrum
تکیه گاه
reclines
تکیه کردن
lean
تکیه زدن
arm rest
تکیه گاه
leaned
تکیه کردن
support bearing
تکیه گاه
backrest
تکیه گاه
rest
تکیه دادن
rest
تکیه گاه
stand
تکیه گاه
reclined
تکیه کردن
recline
تکیه کردن
point of support
تکیه گاه
postpositive
الحاقی و بی تکیه
bearing
تکیه گاه
catch-phrase
تکیه کلام
insisted
تکیه کردن بر
insisting
تکیه کردن بر
insists
تکیه کردن بر
bridge seat
تکیه گاه
saddle bearer
تکیه گاه
boilerplate
تکیه کلام
leans
تکیه زدن
anchor
تکیه گاه
anchoring
تکیه گاه
anchors
تکیه گاه
counterfort
دیوار تکیه
heel rest
تکیه گاه
propped
تکیه گاه
support
تکیه گاه
stayed
تکیه مهار
mahlstick
تکیه دست
catch-phrases
تکیه کلام
stay
تکیه مهار
bolstered
تکیه دادن
relying
تکیه کردن
rely
تکیه کردن
relies
تکیه کردن
relied
تکیه کردن
propping
تکیه گاه
slump over
تکیه زدن
bolsters
تکیه دادن
bolster
تکیه دادن
maulstick
تکیه دست
anchorages
تکیه گاه
to base one self
تکیه کردن
lean
تکیه کردن
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
accentual
تکیه دار
to throw oneself on
تکیه کردن بر
insist
تکیه کردن بر
prop
تکیه گاه
support roller
تکیه گاه
anchorage
تکیه گاه
plowshares
تیغه خیش
costa
تیغه در بدنه
partition wall
دیوار تیغه
baffle
تیغه لامپ
plane iron
تیغه نجاری
segment
تیغه جابجاگر
load bearing partition
تیغه باربر
lathe tool
تیغه تراش
bit
تیغه رنده
baffle
تیغه بلندگو
baffled
تیغه لامپ
plane knife
تیغه رنده
baffled
تیغه بلندگو
segments
تیغه جابجاگر
ploughshare
تیغه خیش
foibles
تیغه شمشیر
rudder
تیغه سکان
rudders
تیغه سکان
guide vane
تیغه هادی
guide vane
تیغه راهنما
fan blade
تیغه پروانه
frame partition
تیغه تیرپایهای
frame partition
تیغه قالبی
boom
تیغه
[کشتی]
edge stress
تنش تیغه
retreating blade
تیغه پس رونده
non load bearing wall
دیوار تیغه
ploughshares
تیغه خیش
webs
تیغه تیر
spar
تیغه
[کشتی]
web
تیغه تیر
deep beam
تیر تیغه
drop keel
تیغه میانی
non bearing wall
دیوار تیغه
foible
تیغه شمشیر
knived
تیغه دار
stirring blade
تیغه همزن
bulkhead
تیغه دیواره
bulkhead
تیغه در کشتی
stator blade
تیغه استاتور
blade angle
زاویه تیغه
blade back
پشت تیغه
masons
تیغه کشیدن
mason
تیغه کشیدن
blade face
روی تیغه
blade root
ریشه تیغه
switch blade
تیغه کلید
partition
دیوار تیغه
partitions
دیوار تیغه
blade
تیغه شمشیر
load-bearing partition
تیغه بابر
cutting blade
تیغه برش
turbine vane
تیغه توربین
turbine blade
تیغه توربین
transverse bulkhead
تیغه عرضی
three bladed knife
چاقوی سه تیغه
blade shank
ساقه تیغه
propulsor
فن چند تیغه
plowshare
تیغه خیش
baffling
تیغه بلندگو
brick up
تیغه کشیدن
butt rib
تیغه انتهایی
commutator bar
تیغه جابجاگر
mould boar
تیغه نهرکن
bits
تیغه رنده
baffling
تیغه لامپ
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com