English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
newel تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
Other Matches
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
labyrinth پلکان مارپیچی
labyrinths پلکان مارپیچی
spindle stairs پلکان مارپیچی
wreaths نرده پلکان مارپیچی
wreath نرده پلکان مارپیچی
terminal وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminals وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
winning post تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
starting post تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
basic shaft محور اصلی
principle axis محور اصلی
principal axis محور اصلی
main axis محور اصلی
main shaft محور اصلی
main transmission shaft محور انتقال اصلی
principal axis of inertia محور اصلی ماند
plain flap فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
protagon جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
registries پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
registry پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
cellular unit هسته اصلی تشکیل دهنده یکان
pivot محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivoted محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivots محور اصلی کار نقطه اتکاء
fix تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fixes تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
amylose مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
main بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
kruger flap فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
lubber line خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
melodies مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
melody مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
barred spiral galaxy کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
end عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
binders اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
figural rug [pictorial] فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
source نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
inputted مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
thread زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
threads زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
quoting خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
ip واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی
preprocessor کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
subroutine بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
cartesian coordinates سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
sagittary تیری
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
paging فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
piling پایههای تیری
shot in the dark <idiom> تیری درتاریکی
A shot in the dark تیری درتاریکی
i beam or i beam تیری که به شکل ) باشد
i girder تیری که بشکل ) باشد
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
cantilever beam تیری که یک طرف ان گیردار باشد
hooks کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
beam anchor تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
spinnaker pole تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
whipping post تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
bull's eye قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bull's-eyes قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
kago تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
head pole تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
bolsters تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolstered تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
quick fire تیری که با حداکثرسرعت روی هدفهای متحرک اجرا میشود
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
bolster تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
poppet head طناب و قرقره که در بالای تیری نصب شده باشد
annular مارپیچی
toroid مارپیچی
spiralled مارپیچی
spiraling مارپیچی
chochleate مارپیچی
spiralling مارپیچی
spiral مارپیچی
spiraled مارپیچی
sinuous مارپیچی
helical مارپیچی
gyroidal مارپیچی
pinwheel مارپیچی
spirals مارپیچی
anfractuous مارپیچی
wind beam تیری که در برابر مقاومت فشار باد طرح ریزی میشود
pot shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
king pile تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
pot-shots تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
course line shot تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
pot-shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
zigzagged حرکت مارپیچی
spiral beater همزن مارپیچی
zigzags حرکت مارپیچی
worm gear دنده مارپیچی
drill مته مارپیچی
drills مته مارپیچی
vortiginous پیچاپیچ مارپیچی
zigzagging حرکت مارپیچی
zigzag حرکت مارپیچی
spiral agitator همزن مارپیچی
snake مارپیچی بودن
barley-sugar ستون مارپیچی
helicon شیپوربرنجی مارپیچی
snake dance رقص مارپیچی
snaking columns ستونهای مارپیچی
helical structure ساختار مارپیچی
helical spring فنر مارپیچی
drilled مته مارپیچی
snaked مارپیچی بودن
spiral galaxy کهکشان مارپیچی
spiral drill مته مارپیچی
spiral arms بازوهای مارپیچی
snakes مارپیچی بودن
helical scanning مراقبت مارپیچی
grasshopper beam تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
raker تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
weaving حرکت مارپیچی ناو
winding مارپیچی رود پیچ
rivulose دارای خطوط مارپیچی
helical حلزونی شکل مارپیچی
helicoidal motion حرکت پیچی یا مارپیچی
toroid سطح ایجادشده از خط مارپیچی
spindle stairs راه پله مارپیچی
coil spring فنر مارپیچی شکل
girt تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
stepping پلکان
ramps پلکان
stairway پلکان
step پلکان
staircase پلکان
staircases پلکان
stairways پلکان
stiles پلکان
stile پلکان
ghaut پلکان
ramp پلکان
ghat پلکان
whorls مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
snakes دارای حرکت مارپیچی بودن
whorl مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
acyclic غیر قابل چرخش مارپیچی
double helical gear چرخ دندانه مارپیچی دوبل
helical scanning بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
snaked دارای حرکت مارپیچی بودن
snake دارای حرکت مارپیچی بودن
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
maypole تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
escalators پلکان خودرو
gangway پلکان متحرک
escalators پلکان متحرک
corkscrew staircase پلکان مارپیچ
ladder پلکان قایق
escalator : پلکان متحرک
escalator پلکان خودرو
labyrinths پلکان مارپیچ
doorstep پلکان جلو در
labyrinth پلکان مارپیچ
escalator پلکان متحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com