Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
bucket
تیغه گردنده توربین
buckets
تیغه گردنده توربین
Other Matches
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
turbine blade
تیغه توربین
turbine vane
تیغه توربین
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
ledger blade
تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
retention area
قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
coning angle
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
constant speed drive
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
turboprop
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
variable discharge turbine
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
collective pitch control
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
in eyre
گردنده
revolvable
گردنده
gyrant
گردنده
trochoid
گردنده
rotors
گردنده
swivelled
گردنده
driven
گردنده
swivels
گردنده
rotative
گردنده
rotary
گردنده
gyral
گردنده
roller door
در گردنده
wheeler
گردنده
ambulatory
گردنده
ambulant
گردنده
swivel
گردنده
rotor
گردنده
pivot arm
میله گردنده
swivels
مفصل گردنده
rotor plates
جوشنهای گردنده
runners
گردنده گشتی
rotator
ماهیچه گردنده
rotary
گردنده چرخنده
swivelled
مفصل گردنده
magnet wheel
چرخ گردنده
excursive
اواره گردنده
gyratory
چرخی گردنده
swivel
مفصل گردنده
circumsolar
دورخورشید گردنده
circumambient
گردنده بدور
itineratly
بطور گردنده
runner
گردنده گشتی
revolving
گردنده دورانی
rundle
استوانه گردنده گوی
churn
بوسیله اسباب گردنده
rotary wing aircraft
هواپیما با بال گردنده
churns
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
rotors
قسمت گردنده ماشین
roasting jack
سیخ کباب گردنده
rotor
قسمت گردنده ماشین
turbine
توربین
turbines
توربین
stator
جزء ثابت در هر ماشین گردنده
precess
در خط سیر محورجسم گردنده تغییرپیداشدن
axial flow turbine
توربین محوری
axial flow impulse turbine
توربین محوری
impulse turbine
توربین ضربهای
free turbine
توربین ازاد
gas turbine
توربین گاز
blade
پره توربین
internal combustion turbine
توربین گازی
turbines
توربین بخار
turbine
توربین بخار
turbin stator
استاتور توربین
vanes
پره توربین
turbine stage
طبقه توربین
turbine blade
پره توربین
turbine disc
دیسک توربین
stream turbine
توربین بخار
steam turbine
توربین بخار
turbin casing
بدنه توربین
turbine nozzle
شیپوره توربین
vane
پره توربین
water turbine
توربین ابی
turbine rotor
رتور توربین
turbine wheel
چرخ توربین
overshot
گردنده به نیروی ابی که ازبالا میریزد
choppers
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
chopper
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
turbocar
اتومبیل توربین دار
combustor
سیستم احتراق توربین
low pressure turbine
توربین فشار ضعیف
head race
کانال هذایت اب به توربین
impluse turbine
توربین فشار ضربهای
turbojet
هواپیمای جت توربین دار
turbine governor
تنظیم کننده توربین
high pressure turbin
توربین فشار قوی
high head turbine
توربین فشار قوی
blades
پره توربین ابی
three shaft
توربین گازی با سه شفت
reaction turbin
توربین عکس العملی
reaction turbin
توربین فشار زیاد
supersonic turbine
توربین مافوق صوت
radial flow turbine
توربین با جریان شعاعی
reaction turbine
توربین عکس العملی
turbojet engine
موتور هواپیمای دارای توربین جت
turbocharger
موتور شارژ کننده توربین
vaporizing combustor
سیستم احتراق توربین گاز
tail race
کانال هدایت اب از توربین به خارج
windage
کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
blade flapping
حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
potter wheel
صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
turbogenerator
دستگاه مولد برق دارای توربین
turbos
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
turbo
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
turbofan
دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
axial flow turbine engine
موتور توربین گاز باکمپرسور جریان خطی
turborocket
ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
reverse flow engine
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
penstock
لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
turboshaft
توربین گاز برای دادن قدرت به شفت
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
tack weld
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
quill shaft
شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
turbos
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
turbo
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
rated power
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
ramjet
موتور جت بدون کمپرسور و توربین که فقط با کمپرس هوا کار میکند
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
back pressure turbine
توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
turnstile
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
commutator
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
septum
تیغه
curtain-wall
تیغه
tail fin
تیغه دم
partition wall
تیغه
lamella
تیغه
boffle
تیغه
curtain wall
تیغه
lamina
تیغه
screening, screenings
تیغه
bulkheads
تیغه
knifed
تیغه
knife
تیغه
partitions
تیغه
partition
تیغه
baffling
تیغه
cutting edge
تیغه
baffles
تیغه
bulkhead
تیغه
rib
تیغه
vane
تیغه
wedge
تیغه
wedged
تیغه
wedges
تیغه
knife-edges
تیغه در
knife-edge
تیغه در
knife edge
تیغه در
blade
تیغه
knifes
تیغه
wedging
تیغه
vanes
تیغه
screen
تیغه
baffle
تیغه
baffled
تیغه
booming
تیغه
booms
تیغه
boom
تیغه
boomed
تیغه
screened
تیغه
fin
تیغه
fins
تیغه
screens
تیغه
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
switch blade
تیغه کلید
masons
تیغه کشیدن
stirring blade
تیغه همزن
mason
تیغه کشیدن
blade
تیغه شمشیر
propulsor
فن چند تیغه
foible
تیغه شمشیر
bulkhead
تیغه دیواره
guide vane
تیغه هادی
propeller blade
تیغه پروانه
guide vane
تیغه راهنما
bulkhead
تیغه در کشتی
plowshare
تیغه خیش
webs
تیغه تیر
plane iron
تیغه نجاری
non load bearing wall
دیوار تیغه
rudders
تیغه سکان
rudder
تیغه سکان
mould boar
تیغه نهرکن
foibles
تیغه شمشیر
load bearing partition
تیغه باربر
lathe tool
تیغه تراش
retreating blade
تیغه پس رونده
plane knife
تیغه رنده
stator blade
تیغه استاتور
partition wall
دیوار تیغه
knived
تیغه دار
saw blade
تیغه اره
web
تیغه تیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com