Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
harpies
جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
harpy
جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
Other Matches
chimeras
جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimera
جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimaera
جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
cutlery
کارد وچنگال
cutlery
کارد وچنگال فروشی
One day I want to have a horse of my very own.
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
delta clock
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
plumage
پر وبال پرشاهین
pinion
پر وبال پرنده را کندن
pinions
پر وبال پرنده را کندن
pinioning
پر وبال پرنده را کندن
plumate
دارای پر وبال زیبا
fledgling
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledglings
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
creaturely
جانوری
animals
حیوانی جانوری
animal
حیوانی جانوری
endozoic
درون جانوری
ethology
رفتارشناسی جانوری
zoogeography
جغرافیای جانوری
web spinner
جانوری که تارمی تند
arachnid
جانوری از راستهء بند پایان
man eater
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eaters
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
yahoo
جانوری که درقالب انسانی باشد
litters
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
littering
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
littered
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litter
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
cannibal
جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibals
جانوری که همجنس خود را میخورد
wooler
جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
minotaur
جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
animalism
نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
an ovoviviparous animal
جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
cetacean
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
winterer
زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
hydroxide
داشته باشد
worksheet
ی داشته باشد
keep your peck up
دل داشته باشد
in prospect
انتظار داشته
in prospective
انتظار داشته
kept
نگاه داشته
tripod
چیزی که سه پایه داشته
you bet
یقین داشته باش
tripods
چیزی که سه پایه داشته
if any
اگر داشته باشد
be a man
مردانگی داشته باشید
he has passed the chair
ریاست داشته است
keep your peck up
جرات داشته باشید
He has become too big for his boots. He is getting above himself .
هوا( یابو ) ورش داشته
ineffectively
بی انکه اثری داشته باشد
frothily
بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
he had need remember
بایستی بخاطر داشته باشید
the u states
کشوری که پادشاه داشته باشد
par for the course
<idiom>
تنها چیزیکه انتظار داشته
the u kingdom
کشوری که پادشاه داشته باشد
irrelatively
بی انکه وابستگی داشته باشد
Be patient .
صبر داشته باش ( حوصله کن )
As much as you wish to have .
هر قدر که میل داشته با شید
pent up
دریک جا نگاه داشته شده
Keep an eye on things.
هوای کاررا داشته باش
Be of good courage .
قوت قلب داشته باشید
It is immaterial how rich he may be .
مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
for no p reason
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
Make sure the statuette doesnt topple over .
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
ukase
فرمان امیراتور که قوت قانونی داشته
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
incomparably
بدون اینکه نظر داشته باشد
Moderation in all things.
<proverb>
در همه چیز اعتدال داشته باش.
walk (all) over
<idiom>
انجام هرکاری که دوست داشته باشه
roundelay
تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
it is in good keep
خوب نگاه داشته یاحفافت شونده
eye cup
فرفی که چشم رادران نگاه داشته
off the point
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
irrelevantly
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
numbly
بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
carbuncle
لعلی که تراش محدب داشته باشد
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
carbuncles
لعلی که تراش محدب داشته باشد
unauthorized
آنچه باید مجوز داشته باشد
large ship
کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
pointlessly
بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
nutritiously
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
corporator
گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
inefficaciously
ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
corporate town
شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
actual job
[job held]
[occupation held]
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
gazebo
عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
fieldsman
کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
four by four
خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
nutritively
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
You cannot have it both ways .
<proverb>
نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
Whay keep a dog and bark yourself?.
<proverb>
چرا سگ نگه داشته اى و خود پارس مى کنى؟.
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
titular charge daffaires
کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
four in hand
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
on occasion
لدی الاقتضا هر وقت موقعیت داشته باشد
convalescent center
یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
alternates
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
i insist on your being present
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
set in
<idiom>
تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
toneme
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
pay d.
خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
lugger
زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
love thy neighbour as thyself
همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
What effect do you think the changes will have on you?
فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
alternate
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
lagan
کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
borough
شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
boroughs
شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
alternated
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
I don't think there's any question about it.
من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
fewer
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
over voltage protection
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
few
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
over crowding
تعداد ساکنین از میزانی که قانون مسکن مقرر داشته است
to drag in a subject
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
nominative subject
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
double coincidence of wants
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
conned
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
controlling company
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
rate
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
interlocking directorate
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
CD quality
چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
con
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
cons
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
powers
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
quantum meruit
هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
conning
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
nunc pro tunc
حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
powering
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
griffin
شیر دال جانوری که نیم بدنش شیر ونیم بدنش دال بوده
double
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
fixes
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
fix
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
auto
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
doubled up
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
autos
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
doubled
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
cartel
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartels
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
addressing
بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
universal time
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
to reinvent the wheel
<idiom>
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
identities
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
id
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
nonaligned
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
gem-set rug
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
monitored
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
password
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
addressable
ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
distaff
التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
icebox rivet
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
cases
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
equitable mortgage
بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
case
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
tin mordent
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cache
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com