Dictiornary-Farsi | جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
amphibious vehicle availability table	جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی


Other Matches

tractor group	گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
entrucking table	جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
assault area diagram	نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
unit mill	سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
logarithmic chart	نمودار یا جدول لگاریتمی
user profile	جدول نمودار استفاده کننده
transport stream	ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory	فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock	موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockades	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
antiamphibious minefield	میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
assault craft	ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
combination vehicle	خودروهای مرکب
naval landing party	تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
commercial type vehicle	خودروی تجارتی خودروهای شخصی
consolidated vehicle table	فهرست خودروهای محموله در کشتی
manning table	جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
block diagram	نمودار بلوکی نمودار کلی
stocked	موجودی موجودی کالا
stock	موجودی موجودی کالا
amphibious task group	گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
symbol table	جدول نمادها جدول نمادی
dive schedule	جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
spelling table	جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
correction index	جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
vehicle summary	فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
administrative wheeled vehicle fleet	کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
periodic stock check	کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
beach diagram	طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
holding	موجودی
supplies	موجودی
balance in hand	موجودی
repertoire	موجودی
stock	موجودی
assets	موجودی
stocked	موجودی
minimum stock level	موجودی
store	موجودی
storing	موجودی
stocked	موجودی ذخیره
warehouse stock	موجودی انبار
stocked	موجودی انبار
stock check	کنترل موجودی
valuation of stock	ارزیابی موجودی
inventories	موجودی کالا
danger warning level	حداقل موجودی
reserve stock	موجودی ذخیره
stock control	کنترل موجودی
cycle stock	موجودی فعال
inventory	موجودی کالا
stock adjustment	تعدیل موجودی
inventory	لیست موجودی
buffer stock	موجودی ذخیره
inventory	فهرست موجودی
stock audit	حسابرسی موجودی
stocked	به موجودی افزودن
excess stock	موجودی مازاد
stock account	حساب موجودی
idle stock	موجودی بی مصرف
instruction repertoire	موجودی دستورالعمل
inventory control	کنترل موجودی
inventory discrepancy	اختلاف موجودی
quick assets	موجودی نقدشو
inventory management	مدیریت موجودی
stock accounting	حسابداری موجودی
financial assets	موجودی مالی
stock adjustment	تطبیق موجودی
continuous inventory	موجودی مستمر
stock	به موجودی افزودن
exhaust bin level	اتمام موجودی
stock	موجودی ذخیره
stock	موجودی انبار
exhaust bin level	فاقد موجودی
surplus stock	موجودی مازاد
active stock	موجودی فعال
supplying	موجودی جایگیرموقتی
surplus stock	موجودی اضافی
consumable stock	موجودی مصرفی
stock record	سابقه موجودی
stock taking	رسیدگی به موجودی
complete inventory	موجودی کامل
out of stock;ex stock	از موجودی یاذخیره
stock valuation	ارزیابی موجودی
fund	موجودی دارائی
fund	موجودی سرمایه
funded	موجودی سرمایه
capital stock	موجودی سرمایه
supplying	موجودی لزوم
supply	موجودی جایگیرموقتی
safety stock	موجودی تضمینی
supplied	موجودی لزوم
buffer stock	موجودی احتیاطی
funded	موجودی دارائی
supplied	موجودی جایگیرموقتی
supply	موجودی لزوم
business inventories	موجودی تجاری
cyclical stock check	کنترل موجودی دورهای
continuous stock control	کنترل مستمر موجودی
inventory reconciliation	تطبیق اسناد موجودی
stockage	وسایل موجودی در انبار
maximum stock	حداکثر موجودی انبار
inventory	صورت دارایی موجودی
stock control	کنترل موجودی انبار
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
base stock control	کنترل موجودی مبنا
raw material stock	موجودی مواد اولیه
safety stock	موجودی ذخیره انبار
inventory	ذخیره موجودی اماد
liability	تعهد موجودی بانکی
stock handling cost	هزینه جابجایی موجودی
wardrobes	اشکاف موجودی لباس
stock	موجودی کالا ذخیره
stocked	موجودی کالا ذخیره
continuous stock taking	رسیدگی مستمر موجودی
wardrobe	اشکاف موجودی لباس
stock in trade	موجودی کالای مغازه
raw stock	موجودی مواد خام
liabilities	تعهد موجودی بانکی
stock talking	سیاهه برداری از موجودی
spares stock	موجودی لوازم یدکی
assets	موجودی شخص ورشکسته
portfolios	موجودی اوراق بهادار
portfolio	موجودی اوراق بهادار
edaphic	خاکی
worldly	خاکی
earthborn	خاکی
earthen	خاکی
mundane	خاکی
amphibious pack	تک اب خاکی
terrestrial	خاکی
earthly	خاکی
embankment dam	سد خاکی
earth-bound	خاکی
embankment	سد خاکی
earthy	خاکی
earth fill dam	سد خاکی
terrene	خاکی
tellurian	خاکی
earth dam	سد خاکی
wood louse	خر خاکی
amphibious	اب خاکی
embankments	سد خاکی
dust colour	خاکی
appreciation	افزایش ارزش دارایی و موجودی
out of stock <adj.>	غیر موجودی کالا [در انبار]
supply	تکمیل کردن موجودی ذخیره
fast moving stock	موجودی که به سرعت کاهش می یابد
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
inventory reconciliation	تطابق موجودی با دارایی یکان
stock control	کنترل وسفارش موجودی انبار
perpetual stock record	سابقه دائمی موجودی انبار
finish stock	موجودی کالای ساخته شده
dead stock	موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supplying	تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying	تامین موجودی عرضه نمودن
finished goods stock	موجودی کالاهای تمام شده
appreciations	افزایش ارزش دارایی و موجودی
transfer of portfolio	انتقال موجودی اوراق بهادار
supply	تامین موجودی عرضه نمودن
supplied	تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied	تامین موجودی عرضه نمودن
earth dam	بند خاکی
bordering	پشته خاکی
earthiness	خاکی بودن
terricolous	خاکزی خاکی
amphibious tank	تانک اب خاکی
terrestrial	زمین خاکی
fuse plug	سرریز خاکی
bordered	پشته خاکی
alkaline earth	قلیایی خاکی
adaphic organism	زیستمند خاکی
semiterrestrial	نیمه خاکی
dun	سمند خاکی
earthiness	طبیعت خاکی
mold etc	خاکی کردن
staging	تمرین اب خاکی
ground ivy	پاپیتال خاکی
earth work	عملیات خاکی
dust color	رنگ خاکی
milliped	جنس خر خاکی
milleped	جنس خر خاکی
earth work	کارهای خاکی
earth road	راه خاکی
lobworm	کرم خاکی
border	پشته خاکی
geophyte	گیاه خاکی
angleworm	کرم خاکی
amphibious vehicle	خودروی اب خاکی
earth born	خاکی فانی
earethliness	خاکی بودن
landing forces	قوای اب خاکی
amphibious force	نیروی اب خاکی
amphibious lift	ترابری اب و خاکی
warping tug	یدک کش اب خاکی
amphibious reconnaissance	شناسایی اب خاکی
earthwork	ختل خاکی