| Total search result: 201 (41 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| head-hunting <idiom> |
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| seeks |
جستجو برای یافتن |
| seeking |
جستجو برای یافتن |
| seek |
جستجو برای یافتن |
| hunt out |
با جستجو یافتن |
| to grub about |
جستجو کردن [برای] |
| to grub |
جستجو کردن [برای] |
| to prospect [for] |
جستجو کردن [برای] |
| backwards |
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل |
| to seek somebody out |
جستجو برای پیدا کردن کسی |
| to seek a remedy for something |
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن |
| serviced |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
service |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
| nobleman |
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد |
| noblemen |
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد |
| talk into <idiom> |
موافقت شخصی برای انجام کاری راجلب کردن |
| henpeck |
سعی کردن برای تفوق یافتن |
| search |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
| searchingly |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
| searches |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
| searched |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
| ineligible |
نا شایسته برای انتخاب |
| trial and error <idiom> |
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب |
| malfunctions |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
| malfunction |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
| malfunctioned |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
| cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
| keystroke |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
| constructive school credit |
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی |
| document |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
| documented |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
| documenting |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
able |
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته |
| ablest |
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته |
| abler |
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته |
| searchingly |
جستجو برای یک موضوع داده |
| searched |
جستجو برای یک موضوع داده |
| search |
جستجو برای یک موضوع داده |
| searches |
جستجو برای یک موضوع داده |
| report program generator |
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد |
| drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
| drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
match |
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه |
| matches |
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه |
| areas |
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها |
| dichotomizing search |
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها. |
| area |
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها |
| It's for my personal use. |
برای استفاده شخصی است. |
| copy for private use |
نسخه برای استفاده شخصی |
| take for <idiom> |
اشتباه شخصی برای چیزی |
| seeks |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
| seeking |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
| case sensitive search |
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف |
| seek |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
| edward's personal preference schedule |
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی |
| trapdoors |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
| trapdoor |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
| to reach for knowledge |
برای یافتن |
| linear |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد. |
| turbo porolog |
POROLO برای استفاده روی کامپیوتر شخصی |
| pc dos |
سیستم عامل دیسک برای کامپیوتر شخصی |
| disjunctive search |
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند |
| to frisk [a person] |
دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر] |
| searches |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
| search |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
| searched |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
| searchingly |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
| browser |
برنامه نرم افزاری که برای جستجو در صفحات www در اینترنت ذخیره شده است |
| problem |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
| problems |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
lararium |
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی] |
ara |
محراب کلیسا [در خانه های شخصی برای توسل به خدا] |
| hydrostat |
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب |
| morse alphabet or code |
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد |
| measure |
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی |
| COMPAQ |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
| adlib |
نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI |
pouch |
خورجین [گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.] |
| f.drss |
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند |
| fittest |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
| fit |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
| fits |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
| subscriber |
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد |
| subscribers |
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد |
| waiting game |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
| diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
| waiting games |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
| distributes |
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود |
| distributing |
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود |
distribute |
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود |
| get a word in <idiom> |
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند |
| condition |
شرط نمودن شایسته کردن |
| quotable |
شایسته نقل قول کردن |
| to put out of court |
شایسته مطرح کردن ندانستن |
| backward |
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد |
| disqualified |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
| disqualifying |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
| disqualify |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
| disqualifies |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
| queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| scoured |
جستجو کردن |
| scour |
جستجو کردن |
| to browse through |
جستجو کردن |
| mouse |
جستجو کردن |
| seek |
جستجو کردن |
| track down <idiom> |
جستجو کردن |
| to rummage |
جستجو کردن |
| searchingly |
جستجو کردن |
| scours |
جستجو کردن |
| ransacked |
جستجو کردن |
| ransack |
جستجو کردن |
| to scratch about |
جستجو کردن |
| hunt after |
جستجو کردن |
| hunt for |
جستجو کردن |
| hunt up |
جستجو کردن |
| to hunt up |
جستجو کردن |
| ransacks |
جستجو کردن |
| to search after |
جستجو کردن |
| seed |
جستجو کردن |
| mouses |
جستجو کردن |
| seeds |
جستجو کردن |
| ransacking |
جستجو کردن |
| searches |
جستجو کردن |
to feel after any thing |
جستجو کردن |
| seeks |
جستجو کردن |
| seeking |
جستجو کردن |
| snook |
جستجو کردن |
| search |
جستجو کردن |
| to search |
جستجو کردن |
| searched |
جستجو کردن |
| seach |
جستجو کردن |
| surveillance |
جستجو کردن |
| to smell about |
جستجو کردن |
| to search |
گشتن [جستجو کردن] |
| to sift through something |
با زیر و رو جستجو کردن |
| wild goose chase <idiom> |
ناامیدانه جستجو کردن |
| to hunt out |
جستجو کردن ویافتن |
| go through <idiom> |
جستجو وکنکاش کردن |
| to make r. after something |
چیزی را جستجو کردن |
| naive user |
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد |
| grubs |
زمین کندن جستجو کردن |
| grubbed |
زمین کندن جستجو کردن |
| grub |
زمین کندن جستجو کردن |
| search and clear |
جستجو و پاک کردن دشمن |
| inspected |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| inspect |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| inspects |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| inspecting |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
| peripheral |
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود |
| to dig up |
با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن |
| access time |
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی |
| posted |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| posts |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| post |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| post- |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| tug of war |
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن |
| derivation graph |
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است |
| in one's hair <idiom> |
عصبانی کردن شخصی |
| individualization of punshment |
شخصی کردن مجازاتها |
| TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
| alt key |
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی |
| xmodem |
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد |
| talk shop <idiom> |
درموردکار شخصی صحبت کردن |
| chew out (someone) <idiom> |
به شدت سرزنش کردن (شخصی) |
| get a grip of oneself <idiom> |
کنترل کردن احساسات شخصی |
| to look up |
نگاه کردن جستجو کردن |
| hunt |
صید کردن جستجو کردن در |
| attempting |
تقلا کردن جستجو کردن |
| comb |
شانه کردن جستجو کردن |
| fish |
جستجو کردن طلب کردن |
| attempts |
تقلا کردن جستجو کردن |
| hunting |
شکار کردن جستجو کردن |
| attempt |
تقلا کردن جستجو کردن |
| fishes |
جستجو کردن طلب کردن |
| combed |
شانه کردن جستجو کردن |
| hunts |
صید کردن جستجو کردن در |
| fished |
جستجو کردن طلب کردن |
combing |
شانه کردن جستجو کردن |
| hunted |
صید کردن جستجو کردن در |
| attempted |
تقلا کردن جستجو کردن |
| have over <idiom> |
شخصی را به خانه خود دعوت کردن |
make ends meet <idiom> |
باپول شخصی گذران روزگار کردن |
| clip someone's wings <idiom> |
محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی |
| indexing |
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن |
| searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
| tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| propagates |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
| propagating |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
| propagate |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
| propagated |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |