Total search result: 201 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
vacation sittings |
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود |
|
|
Other Matches |
|
vacations |
فاصله دو اجلاس |
vacation |
فاصله دو اجلاس |
yard man |
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود |
payola |
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
language |
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود |
languages |
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود |
docketed |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
docket |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
dockets |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
docketing |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
robot |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
robots |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
venues |
محل تشکیل دادگاه |
venue |
محل تشکیل دادگاه |
permanent |
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت |
individual reserves |
وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود |
alley |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleys |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleyways |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
banc |
جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود |
highs |
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود |
high |
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود |
highest |
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود |
mission essential |
ضروری برای انجام ماموریت |
russian revolution |
وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد |
erection crane |
جراثقال برای کارهای ساختمانی |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
up to one's ears in work <idiom> |
کارهای زیاد برای انجام داشتن |
peonage |
استفاده از غلام برای کارهای بندگی |
to pick on |
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن |
tasks |
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش |
task |
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش |
privy or sealed |
رایی که در غیاب دادگاه بمدیردفتردادگاه اده میشود |
wind spout |
لوله ابی که ازفرود امدن ... گرداب تشکیل میشود |
dissave |
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن |
e. of pleas |
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود |
calling sequence |
مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است |
windrow |
تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
offices |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
congregationalism |
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود |
office |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
interrogatory |
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود |
background |
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند |
backgrounds |
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند |
share |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shares |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shared |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
stream |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
streams |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
verification |
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر |
personal assistant |
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد |
jobs |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
job |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
streamed |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
QBE |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
extending |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
extends |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
extend |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
eisa |
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است |
term |
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است |
termed |
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است |
terming |
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است |
foregrounding |
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره |
foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
non breaking space |
حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند |
master slave manipulator |
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود |
chapter-house |
ساختمان جلسات |
holding a session |
اجلاس |
bad break |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
appeal [to] or [for] |
درخواست [برای] [استیناف در دادگاه] |
box defence |
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه |
nonresident |
بدون شرکت در جلسات |
enthronements |
اجلاس به تخت |
enthronement |
اجلاس به تخت |
convoke |
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن |
self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
write |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
writes |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
stopping sight distance |
فاصله دید برای ایست |
session |
دوره انعقاد اجلاس |
sessions |
دوره انعقاد اجلاس |
basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
spliced |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
splice |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
splices |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
splicing |
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی . |
mission , oriented |
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت |
near collision |
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما |
hansard |
صورت جلسات رسمی پارلمان انگلیسی |
garnishment |
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد |
wet wing |
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد |
machines |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
adds |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
adding |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
machine |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
machined |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
add |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
torpex |
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود |
flexibility |
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف |
burdended |
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور |
seminarian |
دانشجویی که در جلسات بحث وتحقیق شرکت میکند |
constituted |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
constitutes |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
constitute |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
constituting |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
warehousing system |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
exchange zone |
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب |
arresting gear |
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم |
referee |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
refereed |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
refereeing |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
referees |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
habeas corpus |
میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند |
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. |
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود. |
venire facias tot matrons |
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است |
offensive weapon |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
aligns |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
aligning |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
aligned |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
align |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
pocket |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
pockets |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
asynchronous computer |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
final act |
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد |
perspective |
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله |
spanned |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
perspectives |
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله |
spans |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
spanning |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
span |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
judge advocate |
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
MIP mapping |
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده |
bend allowance |
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین |
discharges |
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه |
discharge |
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه |
continuance |
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن |
tenderest |
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند |
tendering |
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند |
tendered |
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند |
tender |
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند |
machine |
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است |
machined |
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است |
machines |
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است |
prize courts |
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال |
transfer of cause |
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی |
drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
housekeeping |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
DIL |
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است |
gestalt |
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند |
parquet |
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه |
purging a contempt of court |
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه |
machine address |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
demurs |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demurring |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demur |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demurred |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
electroluminescent |
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود |
stand off |
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن |
stand-off |
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن |
stand-offs |
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن |
yalta conference |
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد |
following distance |
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها |
single space |
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن |
remanet |
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر |
manadamus |
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر |
point blank range |
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
front de liberation national |
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر |
highways |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
highway |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
interval |
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان |
league of nations |
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد |
structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
writs |
دستور دادگاه حکم دادگاه |
writ |
دستور دادگاه حکم دادگاه |
summary court |
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی |
radar netting |
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه |
scheduler |
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد. |
stud |
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود |
cash crop |
محصولی که برای فروش فرآوری میشود |
spacer |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
fabianism |
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند |
probationers |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |
this work is palling on me |
اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود |
annunciator |
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود |
probationer |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |