English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
debounce جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
Other Matches
key switch سوئیچ کلید
timer switch سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
queen of hearts کلید درهای بسته
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
breaks کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
spacer امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
palnut مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
de bounce مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
option کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
options کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
dip switch دیپ سوئیچ
programmer's switch سوئیچ برنامه
igniter switch سوئیچ احتراق
progarm switch سوئیچ برنامه
limit switch لیمیت سوئیچ
electronic switch سوئیچ الکترونی
starter switch سوئیچ استارتر
input selector switch سوئیچ سلکتور ورودی
disconnection switch سوئیچ قطع کننده
ectuating switch سوئیچ راه اندازی
hand selector switch سوئیچ سلکتور دستی
air break swich سوئیچ قطع شونده هوایی
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
multi section type rotary switch سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
centrifugal starting switch سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
tangibly محسوس
patents محسوس
patent محسوس
phenomenally محسوس
patenting محسوس
tangible محسوس
phenomenal محسوس
patented محسوس
concrete محسوس
sensible محسوس
significance محسوس
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
imitation جعلی
counterfeit جعلی
forged جعلی
apocryphal جعلی
colorable جعلی
counterfeiting جعلی
feigned جعلی
trumped up جعلی
imitations جعلی
trumped-up جعلی
inventive جعلی
made up جعلی
spurious جعلی
counterfeits جعلی
made-up جعلی
counterfeited جعلی
fictitious جعلی
colourable جعلی
bogus جعلی
sensed difference تفاوت محسوس
impalpable غیر محسوس
sense datum شیی محسوس
inappreciable غیر محسوس
tangible benefit سود محسوس
tangible property دارائی محسوس
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
allonym اسم جعلی
forged document سند جعلی
pseudograph کتاب جعلی
forgery امضای جعلی
forgery سند جعلی
pseudograph نوشته جعلی
forgeries سند جعلی
forgeries امضای جعلی
sensibly بطور نمایان یا محسوس
palpably بطور محسوس یا اشکار
appreciable قابل ارزیابی محسوس
markedly بطور برجسته یا محسوس
just noticeable difference کمترین تفاوت محسوس
inappreciative غیر محسوس جزئی
perceivable درک کردنی محسوس
phosphoresce بدون گرمای محسوس
jnd کمترین تفاوت محسوس
incorporal مجرد غیر محسوس
appreciably قابل ارزیابی محسوس
insensibly بطور غیر محسوس
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
figment سخن جعلی اختراع
figments سخن جعلی اختراع
pseudonymity جعلی بودن مستعاری
sense switch سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
feels لمس کردن محسوس شدن
inappreciably بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
feel لمس کردن محسوس شدن
sense datum امر محسوس وقابل تحلیل
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
non entity سخن جعلی چیز بی اهمیت
overt act عملی که در عالم خارج محسوس باشد
alt key کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
cock-and-bull stories داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
function key کلید عملیاتی کلید تابعی
clicks انتخاب یک کلید از صفحه کلید
click انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicked انتخاب یک کلید از صفحه کلید
to melted in to another form بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
enhancing دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
gradate بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
inflationary gap وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
dvorak keyboard طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
foulest نادرست
phoney نادرست
phonies نادرست
inaccurate نادرست
crooked نادرست
inconsequent نادرست
imprecise نادرست
phony نادرست
infirmly نادرست
out of order نادرست
unfairly نادرست
in error <adj.> نادرست
out of trim نادرست
fouls نادرست
inconsecutive نادرست
unfair نادرست
false <adj.> نادرست
wrongful نادرست
spurious نادرست
phoneys نادرست
trumped up نادرست
dishonest نادرست
trumped-up نادرست
unsafe نادرست
impure نادرست
out of a نادرست
amiss نادرست
false code کد نادرست
false نادرست
fouled نادرست
erroneous نادرست
foul نادرست
fouler نادرست
inexact نادرست
sinister کج نادرست
imperceivable غیر قابل ادراک غیر محسوس
errors عقیده نادرست
foul play کار نادرست
jackleg ناشی نادرست
error عقیده نادرست
by indirection با وسائل نادرست
inexactly بطور نادرست
missatement گفته نادرست
mispronounciation تلفظ نادرست
miscue ضربه نادرست
mistranslation ترجمه نادرست
paralogism قیاس نادرست
misconstruction تفسیر نادرست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com