English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
food rationing جیره بندی مواد غذائی
Other Matches
nutrition مواد غذائی
staple food مواد غذائی ضروری
mulnutrition کمبود مواد غذائی در بدن
food stamp program برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
ration credit تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
rationing جیره بندی
couponing جیره بندی
credit rationing جیره بندی اعتباری
ration جیره بندی کردن
rationed جیره بندی کردن
rations جیره بندی کردن
exchange rationing جیره بندی ارز
rationing جیره بندی کردن
rationing system نظام جیره بندی
rationed items اقلام جیره بندی شده
rationing of foreign exchange جیره بندی ارز خارجی
food packet جیره بسته بندی شده
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
tightening material مواد اب بندی کننده
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
flight ration جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
catchall بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
grader ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
alimentative غذائی
diet عادت غذائی
nutritiousness خاصیت غذائی
diets عادت غذائی
dieting عادت غذائی
dieted عادت غذائی
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
allotment جیره
ration allowance حق جیره
allotments جیره
pension جیره
stipend جیره
stipends جیره
rationing جیره
rationed جیره
coupons جیره
rations جیره
coupon جیره
ration جیره
pensions جیره
allowance جیره حق معاش
c ration جیره رزمی
field ration جیره صحرایی
ration allowance پول جیره
field ration جیره رزمی
basic allowance for subsistence جیره نقدی
board wages جیره خشکه
ration in kind معادل جیره
allowances جیره حق معاش
basic ration جیره اصلی
proviant علیق و جیره
ration basis مبنای جیره
ration strenght کالری جیره
emergency ration جیره اضطراری
rations جیره سربازی
combat ration جیره جنگی
dailgy food allowance جیره روزانه
flight ration جیره پرواز
ration جیره غذایی
rationed جیره سربازی
rationed جیره غذایی
combat ration جیره رزمی
rations جیره غذایی
victualling allowance جیره روزانه
commuted ration جیره نقدی
ration جیره سربازی
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
ration return اسناد هزینه جیره
ration method سبک واگذاری جیره
dailgy food allowance جیره غذایی روزانه
rations مقدار جیره روزانه
rationed مقدار جیره روزانه
ration in kind جیره معادل یاجانشین
ration مقدار جیره روزانه
ration strenght انرژی حاصله از جیره
troop train ration جیره بین راه
livery جیره علیق اسب
liveries جیره علیق اسب
sinecure جیره خور ولگرد
ration factor ضریب محاسبه جیره
sinecures جیره خور ولگرد
emergency ration جیره فوق العاده
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
table of food equivalents جدول ارزش جیره غذایی
billet ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted ورقه جیره یادداشت مختصر
billeting ورقه جیره یادداشت مختصر
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
troop train ration جیره طبخی بین راه
billets ورقه جیره یادداشت مختصر
ration factor ضریب اماد جیره غذایی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
reconstitute خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituted خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstitutes خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituting خیساندن امادیا جیره خشک شده
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
iron rations جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament طرح بندی صورت بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
allowance جیره دادن فوق العاده دادن
allowances جیره دادن فوق العاده دادن
provisions مواد
material مواد
supplies مواد
materials مواد
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
joint filling compound مواد درزبندی
joint filler مواد درزبندی
letter press مواد چاپی
jointing material مواد پرکننده
medics مواد دارویی
dissolved solids مواد محلول
direct material مواد مستقیم
acetone bodies مواد استونی
active material مواد عامل
mineral مواد معدنی
acaricide مواد کنه کش
magnetic materials مواد مغناطیسی
defense articles مواد پدافندی
joint sealing material مواد درزبندی
substitute material مواد جانشینی
fixed material مواد پایدار
supplies officer مسئول مواد
accessory substances مواد فرعی
intromission مواد الحاقی
explosives مواد سوزا
cohesive material مواد چسبا
indirect materials مواد غیرمستقیم
testing of materials ازمایش مواد
coherent materials مواد چسبنده
cohesive materials مواد چسبنده
fix مواد مخدره
fixes مواد مخدره
petroleum مواد نفتی
raw material مواد خام
glacial drift مواد یخرفته
composite material مواد مرکب
oddments مواد گوناگون
purview مواد اساسی
print مواد چاپی
printed مواد چاپی
insulating material مواد عایق
prints مواد چاپی
stocks مواد ذخیره
insulating compound مواد عایق
instructional material مواد اموزشی
suspended load مواد غوطه ور
instruction material مواد درسی
cryptomaterial مواد رمز
inorganic materials مواد غیرالی
radioactive material مواد رادیواکتیو
alluvial deposit مواد رسوبی
printed matter مواد چاپی
natural products مواد طبیعی
narcotic drugs مواد مخدر
assets مواد لازم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com