Dictiornary-Farsi | حاشیه ایمپولز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
impluse margine	حاشیه ایمپولز


Other Matches

rosette border	حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage	حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border	حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Kufic border	حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged	متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged	متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
friezes	حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze	حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
pulsed	ایمپولز
momentum	ایمپولز
pulse	ایمپولز
impluse	ایمپولز
turtle border	حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
impluse train	توالی ایمپولز
impluse separator	جداکننده ایمپولز
impluse selection	انتخاب ایمپولز
impluse transformer	مبدل ایمپولز
impluse response	پاسخ ایمپولز
input pulse	ایمپولز ورودی
impluse width	عرض ایمپولز
impluse ratio	نسبت ایمپولز
impluse duration	مدت ایمپولز
impluse detector	مدولاتور ایمپولز
impluse corrector	مصحح ایمپولز
impluse converter	مبدل ایمپولز
impluse contact	کنتاکت ایمپولز
impluse amplitude	دامنه ایمپولز
ignition pulse	ایمپولز احتراق
impluse meter	شمارشگر ایمپولز
voltage impluse	ایمپولز ولتاژ
count	تعداد ایمپولز
counting	تعداد ایمپولز
counts	تعداد ایمپولز
counted	تعداد ایمپولز
buzzer signal	ایمپولز شماره گیری
impluse modulator	اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
impluse counter	شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
cloud band border	[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border	حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Herati border	طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon	اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
impluse response	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
rainbow border	حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
braid	حاشیه
rim	حاشیه
rims	حاشیه
border line	خط حاشیه
apostil	حاشیه
braids	حاشیه
marginal	حاشیه
brink	حاشیه
marginally	در حاشیه
margins	حاشیه
skirted	حاشیه
verges	حاشیه
marge	حاشیه
brim	حاشیه
brimming	حاشیه
fringe	حاشیه
brims	حاشیه
fringes	حاشیه
brimmed	حاشیه
skirts	حاشیه
braided	حاشیه
skirt	حاشیه
verge	حاشیه
listel	حاشیه
selvage	حاشیه
kerb=curb	حاشیه
selvedge	حاشیه
border	حاشیه
draft	حاشیه
marginate	حاشیه
marginal note	حاشیه
gloss	حاشیه
margent	حاشیه
draught	حاشیه
margin	حاشیه
border	حاشیه زه
skirter	حاشیه رو
postil	حاشیه
fimbriation	حاشیه
list	حاشیه
bordering	حاشیه زه
outskirt	حاشیه
frilling	حاشیه
bordered	حاشیه
bordered	حاشیه زه
bordering	حاشیه
rand	حاشیه
margine	حاشیه
edgings	حاشیه یابی
marginalising	در حاشیه قراردادن
rims	لبه حاشیه
edging	حاشیه یابی
marginalizes	در حاشیه قراردادن
marginalizing	در حاشیه قراردادن
scholiast	حاشیه نویس
rim	لبه حاشیه
marginalized	در حاشیه قراردادن
marginally	بطور حاشیه
braids	نوار حاشیه
marginal	وابسته به حاشیه
braided	نوار حاشیه
marginalize	در حاشیه قراردادن
annotate	حاشیه نوشتن
laciniate	حاشیه دار
fringy	حاشیه دار
annotator	حاشیه نویس
bleeding edge	حاشیه نقشه
buffer distance	حاشیه امنیت
fimbriate	حاشیه دار
divagation	حاشیه روی
emarginate	برداشتن حاشیه از
laciniated	حاشیه دار
lister	حاشیه دوز
to leave a margin	حاشیه گذاشتن
annotated	حاشیه نوشتن
annotates	حاشیه نوشتن
annotating	حاشیه نوشتن
limbate	حاشیه دار
marginalises	در حاشیه قراردادن
marginalised	در حاشیه قراردادن
marginalia	یادداشتهای حاشیه
margent	حاشیه کتاب
drawnwork	حاشیه دوزی
hem	حاشیه دارکردن
hemmed	حاشیه دارکردن
profit margins	حاشیه سود
profit margin	حاشیه سود
offset	حاشیه صحافی
frieze	حاشیه ارایشی
bordering	حاشیه گذاشتن
friezes	حاشیه ارایشی
rimmed	حاشیه دار
sewing	حاشیه دوزی
fringed	حاشیه دار
frilled	حاشیه دار
frizzly	حاشیه دار
hemming	حاشیه دارکردن
hems	حاشیه دارکردن
frill	حاشیه دوختن بر
frills	حاشیه دوختن بر
marge	حاشیه دارکردن
kerb	حاشیه پیاده رو
kerbs	حاشیه پیاده رو
unresolved corners	حاشیه متقاطع
frizzy	حاشیه دار
fixing	حاشیه ریشه
bordered	حاشیه گذاشتن
offsetting	حاشیه صحافی
circumstantiality	حاشیه پردازی
fimbriated	حاشیه دار
braid	نوار حاشیه
gloss	حاشیه نوشتن بر
border	حاشیه فرش
annotation	حاشیه نویسی
ancon	حاشیه تزئین
annotations	حاشیه نویسی
border	حاشیه گذاشتن
anconis	حاشیه تزئین
cylinder skirt	حاشیه یا دامنه سیلندر
purfle	ارایش حاشیه دوزی
drawnwork	حاشیه توری پارچه
bordered	حاشیه دار کردن
repand	دارای حاشیه موجی
chitlins	حاشیه چین دار
chitlings	حاشیه چین دار
crisfate	دارای حاشیه موجی
tat	حاشیه توری گذاشتن
tatting	توری حاشیه لباس
chitterlings	حاشیه چین دار
purfle	حاشیه راتزئین کردن
tat	توری حاشیه بافتن
solvency margin	حاشیه عدم اعسار
cushion-course	[حاشیه تزئینی نازبالش]
fuller	حدیده حاشیه دار
anathyrosis	تراشیدن حاشیه سنگ
sheetlines	خطوط حاشیه نقشه
sinuate	دارای حاشیه موجی
tot	سرجمع حاشیه نویسی
furbelow	حاشیه چین دار
tots	سرجمع حاشیه نویسی
border	حاشیه دار کردن
purfle	حاشیه دوزی کردن
bordering	حاشیه دار کردن
candlewick	نخ پنبهای حاشیه دوزی
annotation symbol	علامت حاشیه نویسی
to margin the text of a book	در حاشیه گذاشتن کتاب
frill	حاشیه چین دار
edge of rug	لبه و حاشیه فرش
crab border	حاشیه خرچنگی [فرش]
binding offset	حاشیه جبران شیرازه
frieze	حاشیه زینتی دادن به
friezes	حاشیه زینتی دادن به
fringes	حاشیه دار کردن
fringe	حاشیه دار کردن
frills	حاشیه چین دار
notations	بخاطر سپاری حاشیه نویسی
notation	بخاطر سپاری حاشیه نویسی