Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
merger
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
mergers
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
Other Matches
passage
انتقال از حالتی به حالت دیگر
passages
انتقال از حالتی به حالت دیگر
plene administravit
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
fiscal drag
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
financial statement
صورت مالی گزارش مالی
wrapt
مستغرق
rapt in meditation
مستغرق
submerged fall
ابشار مستغرق
snow under
مستغرق ساختن
submerged intake
ابگیر مستغرق
recollects
مستغرق شدن در
recollecting
مستغرق شدن در
overwhelmed with reflection
مستغرق اندیشه
recollected
مستغرق شدن در
recollect
مستغرق شدن در
overwhelm
مستغرق دراندیشه شدن
overwhelms
مستغرق دراندیشه شدن
partially drowned jet
فوران نیمه مستغرق
overwhelmed
مستغرق دراندیشه شدن
sliding sluices
دریچه کشویی مستغرق
swamps
دچار کردن مستغرق شدن
swamp
دچار کردن مستغرق شدن
absorbs
تحلیل بردن مستغرق بودن
swamping
دچار کردن مستغرق شدن
absorb
تحلیل بردن مستغرق بودن
swamped
دچار کردن مستغرق شدن
snow under
بیش ازحدتوانایی در کاری مستغرق شدن
self forgetful
نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
quando acciderint
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere
موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
expressional
حالتی
trimorphous
سه حالتی
trimorph
سه حالتی
inexpressiveness
بی حالتی
two state
دو حالتی
dichotomy
دو حالتی دورستگی
dichotomies
دو حالتی دورستگی
degenerate
چند حالتی
degenerated
چند حالتی
degenerates
چند حالتی
two state jump
جهش دو حالتی
two state circuit
مدار دو حالتی
multiphase
چند حالتی
two state variable
متغییر دو حالتی
state equation
معادله حالتی
two state algebra
جبر دو حالتی
degenerating
چند حالتی
to get into
دچار
[حالتی]
شدن
to fall into
دچار
[حالتی]
شدن
degeneracy
چند حالتی بودن
desperateness
حالتی که بیرون ازامیدباشد
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
strike an attitude
حالتی بخود گرفتن
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
demur
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurring
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs
در CL حالتی است که مدعی علیه
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
the greenish hue of blue
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
emergencies
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
tactical reconnaissance
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
roll reversal
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
hand inhand poition
رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
recognition
و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
optical
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
double adultery
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
gold standards
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
recognition
و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
remainder
حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
Hypergraphia
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
inflationary gap
وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
interlocking directorate
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
gold import point
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
dro
حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
margin land
حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
Floret
[rosette]
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
limit load
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
calyx
طرح حقه یا کاسه گل که حالتی از گل شاه عباسی و یا گل ختایی را نشان می دهد
decompression
تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
bump
حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
interrupting
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupts
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
armed peace
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
PCU
وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد
interrupt
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
kidnapping
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
buyer's over
حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
wheel well
محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
finance
مالی
financial
مالی
accounting classification
کد مالی
monetary
مالی
financing
مالی
financed
مالی
pecuniary
مالی
finances
مالی
fiscal
مالی
cards
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
endless knots
طرح گره بدون انتها
[که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
cloud design
طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
final set
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
financial feasibility
امکان مالی
financial period
دوره مالی
financial intermediary
واسطه مالی
financial inventory
ذخایر مالی
illinition
روغن مالی
financial affairs
امور مالی
financial adviser
مشاور مالی
in low water
در تنگی مالی
embrocation
روغن مالی
financial management
مدیریت مالی
committee of ways and means
کمیسیون مالی
financial circles
محافل مالی
financial centers
مراکز مالی
financial data
اطلاعات مالی
pecuniary penalty
مجازات مالی
financial assets
دارائیهای مالی
financial e.
متخصص مالی
financial capital
سرمایه مالی
financial budget
بودجه مالی
financial bill
لایحه مالی
financial assets
موجودی مالی
fiscal policy
سیاست مالی
finance house
موسسه مالی
financial status
وضع مالی
embrocations
روغن مالی
inunction
روغن مالی
felting
نمد مالی
non pecuniary
غیر مالی
financial secretary
مشاور مالی
fiscal control
کنترل مالی
funded
اعتبار مالی
fiscal control
نظارت مالی
judgment debt
محکوم به مالی
finance markets
بازارهای مالی
finance officer
افسر مالی
financial expenses
هزینههای مالی
fiscally
ازلحاظ مالی
financial plan
برنامه مالی
chamberlains
نافر مالی
roughcast
گل مالی شده
financial policy
سیاست مالی
financial position
وضعیت مالی
chamberlain
نافر مالی
financial crisis
بحران مالی
financial ability
تمکن مالی
financial relations
روابط مالی
fund
اعتبار مالی
credit
اعتبار مالی
padding
لگد مالی
financial market
بازار مالی
rough usage
دست مالی
mart
بازار مالی
anointment
پماد مالی
financially
از نظر مالی
financier
متخصص مالی
taction
دست مالی
sustention
استعانت مالی
Mali
کشور مالی
crediting
اعتبار مالی
sparge
گل مالی کردن
credits
اعتبار مالی
snow job
ماست مالی
subsidy
کمک مالی
subsidization
کمک مالی
unction
روغن مالی
subvention
کمک مالی
sustentation
استعانت مالی
self support
استقلال مالی
subsidies
کمکهای مالی
capital commitment
تعهدات مالی
fiscal years
دوره مالی
fiscal years
سال مالی
spiel
شیره مالی
fiscal
سال مالی
financial year
سال مالی
credited
اعتبار مالی
financial years
سال مالی
fiscal year
سال مالی
slobbery
لجن مالی
fiscal year
دوره مالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com