English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
nonpay status حالت انتظار خدمتی
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
standbys حالت انتظار
standby حالت انتظار
wait state حالت انتظار
service records سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
attends انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
in service خدمتی
service records پروندههای خدمتی
qualification record پرونده خدمتی
fitness report تعرفه خدمتی
leave year سال خدمتی
decoration نشان خدمتی
decorations نشان خدمتی
duty branch رسته خدمتی
line of duty مسیر خدمتی
duty status وضعیت خدمتی
security clearance داشتن صلاحیت خدمتی
servicae life عمر خدمتی وسایل
service number شماره خدمتی پرسنل
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
annual efficiency index شاخص کارایی سالانه خدمتی
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
supererogation زیاده روی درکار خوش خدمتی
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
discharge without honor اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
prestation خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
to discharge someone without honor [from the army] اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
eye service خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
expectance انتظار
prospected انتظار
prospects انتظار
anticipation انتظار
prospecting انتظار
prospect انتظار
expectantly با انتظار
expectation انتظار
expectations انتظار
ready line خط انتظار
expectancy انتظار
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
expected <adj.> انتظار می رود
lobbied سالن انتظار
bide در انتظار ماندن
wait state وضعیت انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
presumable <adj.> انتظار می رود
anticipated <adj.> انتظار می رود
estimated <adj.> انتظار می رود
wait time زمان انتظار
probable <adj.> انتظار می رود
beyond the pale <idiom> دوراز انتظار
reception rooms اتاق انتظار
reception room اتاق انتظار
in the cards <idiom> انتظار داشتن
cooling period زمان انتظار
anterooms اطاق انتظار
waiting time زمان انتظار
waiting-room اتاق انتظار
anteroom اطاق انتظار
waiting room اطاق انتظار
lobbies سالن انتظار
lobby سالن انتظار
inopinate انتظار نداشته
waiting lists لیست انتظار
anticipative درحالت انتظار
expectative مورد انتظار
waiting-rooms اطاق انتظار
ante-chamber اتاق انتظار
waiting-room اطاق انتظار
waiting list لیست انتظار
expectancy table جدول انتظار
to look forward to انتظار داشتن
to my great surprise برخلاف انتظار من
aspiration level سطح انتظار
in prospective انتظار داشته
in prospect انتظار داشته
error of expectation خطای انتظار
anticipatory در حال انتظار
redezvous محل انتظار
rendezvous area موضع انتظار
half pay حق انتظار خدمت
expectancy chart نمودار انتظار
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
expected value ارزش مورد انتظار
expected frequency فراوانی مورد انتظار
suit up ذخیره در انتظار بازی
intended saving پس انداز مورد انتظار
anticipated price قیمت مورد انتظار
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
point spread امتیاز قابل انتظار
expected price قیمت مورد انتظار
sales expectations فروش مورد انتظار
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
look forward انتظار چیزی را داشتن
anticipated inflation تورم مورد انتظار
likly انتظار داشتنی مناسب
on deck در انتظار نوبت شنا
tempo stroll variation واریاسیون صبر و انتظار
anticipated profit سود مورد انتظار
means end expectation انتظار وسیله- هدف
to look forward to something انتظار چیزی را داشتن
profiteer فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteers فردیکه انتظار سودزیاد دارد
promises نوید انتظار وعده دادن
hold forth پیشنهاد کردن انتظار داشتن
promise نوید انتظار وعده دادن
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
await منتظر شدن انتظار داشتن
awaited منتظر شدن انتظار داشتن
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
speculate انتظار سودو زیاد داشتن
speculated انتظار سودو زیاد داشتن
speculates انتظار سودو زیاد داشتن
speculating انتظار سودو زیاد داشتن
wait انتظار کشیدن معطل شدن
waits انتظار کشیدن معطل شدن
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
product life expectancy عمر مورد انتظار محصول
awaiting منتظر شدن انتظار داشتن
awaits منتظر شدن انتظار داشتن
expect انتظار داشتن منتظر بودن
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
expected انتظار داشتن منتظر بودن
expecting انتظار داشتن منتظر بودن
expects انتظار داشتن منتظر بودن
waited انتظار کشیدن معطل شدن
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
envisage انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
get away with murder <idiom> انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
immediate پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com