Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
exteriority
حالت بیرونی یافاهری دلبستگی به
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
interests
دلبستگی
attachment
دلبستگی
interestedness
دلبستگی
interest
دلبستگی
interestedly
با دلبستگی
languidinterest
دلبستگی کم
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
civism
دلبستگی به میهن
fixation
دلبستگی زیاد
attachment
حکم دلبستگی
profound interest
دلبستگی زیاد
fixations
دلبستگی زیاد
to take an i. in something
به چیزی دلبستگی داشتن
religionism
دلبستگی زیادبه دینداری
rubrician
کسی که دلبستگی زیادبدستورهای
(no) skin off one's nose
<idiom>
دلبستگی به چیزی ،دلواپسی
particularism
دلبستگی بمرام خاصی
to have a thing at heart
بچیزی زیاد دلبستگی داشتن
humanism
دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
outwardness
کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
scripturalism
اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
outdoor
بیرونی
bakkat
بیرونی
externals
بیرونی
extern
بیرونی
cortical
بیرونی
exterior
بیرونی
external
بیرونی
exteriors
بیرونی
dooryard
بیرونی
outer
بیرونی
out
<adv.>
بیرونی
outward
بیرونی
out door
بیرونی
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
outwall
دیوار بیرونی
foreign
بیرونی ناجور
outer shell electron
الکترون بیرونی
external socket
پریز بیرونی
outworld
جهان بیرونی
acrotic
بیرونی خارجی
arbor support
یاطاقان بیرونی
bailey
باروی بیرونی
extrinsic values
ارزشهای بیرونی
extrinsic
بیرونی خارجی
bailey
دیوار بیرونی
base-court
حیات بیرونی
external force
نیروی بیرونی
outsides
در بیرون بیرونی
physiognomies
چهره بیرونی
physiognomy
چهره بیرونی
extrados springing line
پاطاق بیرونی
the crown of the teeth
دندان بیرونی
outside
در بیرون بیرونی
outgoing traffic
جاده به راستای بیرونی
outpart
قسمت بیرونی یا دوردست
outer work function
انرژی خروج بیرونی
outside influence
نفوذ بیرونی یا خارجی
outer shell electron
الکترون لایه بیرونی
out-
فاش شدن بیرونی
scarf skin
پوشش یاغلاف بیرونی
the crown of the teeth
قسمت بیرونی دندان
externally heated arc
قوس گرمیونایی بیرونی
toa
قسمت بیرونی سر چوب
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
outward
بطرف خارج بیرونی
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
over
بیرونی شفا یافتن
over-
بیرونی شفا یافتن
horn-work
[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
outed
فاش شدن بیرونی
outwards
بطرف خارج بیرونی
out
فاش شدن بیرونی
chorion
پرده بیرونی جنین
peregrin falcon
یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
i take no interest in that
هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
reunionism
دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
geophysics
علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
external ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
labrum
لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
ageum son
قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
outer ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
applebus
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
labral
وابسته به لب زیرین بندپائیان یا لبه صدف ه لبه بیرونی صدف
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
febricity
حالت تب
cases
حالت
postured
حالت
line condition
حالت خط
phases
حالت
phased
حالت
glass eyed
بی حالت
phase
حالت
feverishness
حالت تب
case
حالت
makes
حالت
queasiness
حالت قی
pyreticosis
حالت تب
predicament
حالت
predicaments
حالت
make
حالت
self
حالت
stance
حالت
posture
حالت
if
حالت
ill conditioned
بد حالت
postures
حالت
idiocrasy
حالت
estates
حالت
estate
حالت
posturing
حالت
condition
حالت
situations
حالت
attitude
حالت
attitudes
حالت
state-
حالت
stances
حالت
state
حالت
situation
حالت
fettle
حالت
stating
حالت
expression
حالت
expressions
حالت
disposition
حالت
unexpressive
بی حالت
states
حالت
manner
حالت
grain
حالت
stated
حالت
temper
حالت
tempered
حالت
temperament
حالت
tempers
حالت
temperaments
حالت
status
حالت
mood
حالت
moods
حالت
antisepsis
حالت ضد عفونی
arborescence
حالت شاخهای
input mode
حالت ورودی
answer mode
حالت پاسخ
in form
خوش حالت
in a state of depression
در حالت افسردگی
inactive status
حالت انتساب
incipience
حالت نخستین
insert mode
حالت درج
incipincy
حالت نخستین
initial state
حالت اغازی
answer mode
حالت جواب
amentia
حالت هذیان
logical state
حالت یک منطقی
locative
حالت مکانی
liquid state
حالت مایع
linearity
حالت طولی
limit state
حالت حدی
lethargically
با حالت سبات
acedia
حالت خ-لسه
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
kashruth
حالت جواز
kashrut
حالت جواز
affectedly
با حالت بخودگرفته
feminineness
حالت زنانه
jussive
حالت امری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com