Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
narcosis
حالت بی حسی وخواب الودگی بی حالی
Other Matches
narcolepsy
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
background level
الودگی متن الودگی زمینه
bleary
دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
air pollution monitoring
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
adynamia
بی حالی
inaction
بی حالی تنبلی
demonstrator
حالی کننده
through thick and thin
درهمه حالی
get across to
حالی کردن
demonstrators
حالی کننده
unease
پریشان حالی
get across
حالی کردن
to bring home
حالی کردن
passivism
رفتاراز روی بی حالی
to grind a person in a subject
مطلبی راخوب حالی کسی کردن
barbiturate
نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
titular charge daffaires
کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
time the essence of the contract
مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
inverted camel
نوعی چرخش در حالی که پای ازاد مستقیم است
packet
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packets
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
sully
الودگی
sullies
الودگی
sullying
الودگی
pollution
الودگی
contramination
الودگی
sullied
الودگی
infections
الودگی
muddiness
گل الودگی
alloy
الودگی
contamination
الودگی ش م ر
contamination
الودگی
pisolitic
الودگی
stains
الودگی
soilage
الودگی
smeariness
الودگی
staining
الودگی
stained
الودگی
stain
الودگی
purulence
الودگی
filthiness
الودگی
alloys
الودگی
infection
الودگی
filth
الودگی
water pollution
الودگی اب
impurity
الودگی
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
drowsihead
خواب الودگی
chemical pollution
الودگی شیمیایی
pediculosis
الودگی به شپش
purulency
ریم الودگی
mysophobia
الودگی هراسی
thermal pollution
الودگی گرمایی
moise pollution
الودگی نویزی
unspotted
بدون الودگی
abatement
الودگی کاهی
radioactive contamination
الودگی رادیواکتیوی
decontamination
رفع الودگی
abatement
کاهش الودگی
drowsiness
خواب الودگی
agricultural pollution
الودگی کشاورزی
somnolence
خواب الودگی
biological pollution
الودگی زیستی
critical pollution
الودگی بحرانی
pisolite
سنگ الودگی
physiological pollution
الودگی فیزیولوژیک
air pollution
الودگی هوا
radioactive contamination
الودگی پرتوزایی
bacterization
الودگی بمیکرب
air contamination
الودگی هوا
noise pollution
الودگی صدا
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
swapping
فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
cleaning station
پست رفع الودگی ش م ر
air pollution index
نمایه الودگی هوا
air pollution episode
رویداد الودگی هوا
air pollution index
شاخص الودگی هوا
contamination control
کنترل الودگی منطقه
decontaminating
از الودگی مبرا کردن
crankcase mist detector
اشکارساز الودگی روغن
decontaminates
از الودگی مبرا کردن
phthiriasis
الودگی به شپش یا شپشک
decontaminate
از الودگی مبرا کردن
pollution tax
مالیات بخاطر الودگی
decontaminated
از الودگی مبرا کردن
decontaminated
رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminating
رفع الودگی ضد عفونی کردن
squalor
درهم وبرهمی وکثافت الودگی
decontaminates
رفع الودگی ضد عفونی کردن
smutch
اثر ویا نشان الودگی
decontaminate
رفع الودگی ضد عفونی کردن
trend
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
trends
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
trichinosis
الودگی باتریشین یا کرم گوشت خوک
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
bleaching materiel
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
wet filter
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
pediculosis
الودگی به شپشک شپشک داشتن
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
verminosis
ابتلا به کرمهای انگلی الودگی به کرمهای انگلی
phase
حالت
pyreticosis
حالت تب
queasiness
حالت قی
moods
حالت
unexpressive
بی حالت
predicaments
حالت
phased
حالت
phases
حالت
makes
حالت
posture
حالت
make
حالت
if
حالت
predicament
حالت
estates
حالت
estate
حالت
postured
حالت
postures
حالت
stance
حالت
stances
حالت
case
حالت
cases
حالت
self
حالت
fettle
حالت
posturing
حالت
mood
حالت
stated
حالت
state
حالت
line condition
حالت خط
ill conditioned
بد حالت
disposition
حالت
condition
حالت
febricity
حالت تب
manner
حالت
temperament
حالت
idiocrasy
حالت
attitudes
حالت
attitude
حالت
feverishness
حالت تب
situation
حالت
state-
حالت
situations
حالت
stating
حالت
glass eyed
بی حالت
temperaments
حالت
temper
حالت
tempered
حالت
tempers
حالت
grain
حالت
expressions
حالت
expression
حالت
states
حالت
status
حالت
periodicity
حالت تناوبی
physical state
حالت فیزیکی
final state
حالت پایانی
dative
حالت برایی
deplorble condltion
حالت زار
heat proof quality
حالت نسوزی
hang over
حالت خماری
ground state
حالت پایه
grittiness
حالت شنی
normality
حالت عادی
deadness
حالت مرده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com