Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
malposition
حالت غیرطبیعی جنین
Other Matches
sophisticated
غیرطبیعی
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
preposterously
بطور غیرطبیعی
denaturalize
غیرطبیعی کردن
sodomyh
جماع غیرطبیعی
yo-yos
آدم غیرطبیعی
yo-yo
آدم غیرطبیعی
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
factitious
غیرطبیعی دروغی
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
acromphalus
برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
adhesion
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
aborticide
دوای جنین کش دوای سقط جنین
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
chrysalises
جنین
afterbirth
جنین
foetus
جنین
fetuses
جنین
fetus
جنین
embryo
جنین
embryos
جنین
foetuses
جنین
germs
جنین
germ
جنین
chrysalis
جنین
foeticide
جنین کشی
abortion
اسقاط جنین
abortions
سقط جنین
foaticide
سقط جنین
foetation
تشکیل جنین
blood money of an unborn child
دیه جنین
foaticide
جنین کشی
foeticide
اسقاط جنین
abortions
اسقاط جنین
ecbolic
جنین انداز
embryogeny
تشکیل جنین
secundine
جفت جنین
embryogen
تشکیل جنین
miscarriages
سقط جنین
fetal
وابسته به جنین
abortion
سقط جنین
to have a miscarriage
جنین افگندن
embryogen
پیدایش جنین
feticide
کشتن جنین
feticide
سقط جنین
miscarriage
سقط جنین
embryogeny
پیدایش جنین
abortive foatus
جنین ساقط
miscarried
جنین ساقط
implacental
بی جفت جنین
aborsement
سقط جنین
wheatgerm
جنین گندم
mola
جنین کاذب
abortment
سقط جنین
aborticide
جنین کشی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
malposition
جابجا شدگی جنین
abortive medicines
ادویه مسقط جنین
abortionist
سقط جنین کننده
abortionists
سقط جنین کننده
abortive foetus
جنین سقط شده
aplacental
فاقد جفت جنین
placental
وابسته به جفت جنین
mesoblast
میان پوست جنین
embryotomy
تشریح جنین درزهدان
placenta
جفت جنین مشیمه
chorion
مشیمه خارجی جنین
hypoblast
غشاء داخلی جنین
chorion
پرده بیرونی جنین
placentas
جفت جنین مشیمه
yolk sac
کیسه زرده دورتادور جنین
eventration
جنین بی شکم یابی روده
embryo
جنین کمتر از هشت هفته
miscarriage
سقط جنین غیر عمدی
embryos
جنین کمتر از هشت هفته
miscarriages
سقط جنین غیر عمدی
by con.
مفهوم مخالف ان جنین میشود
mesoblast
لایه جرثومه میانی جنین
placentation
پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
amnion
مشیمه پردهء دور جنین
abortionists
کسی که موجب سقط جنین میشود
abortionist
کسی که موجب سقط جنین میشود
foetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
embryoctony
ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
conceptions
لقاح تخم وشروع رشد جنین
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
conception
لقاح تخم وشروع رشد جنین
foetus
جنین بیش از هشت هفته حمل
teratology
مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
fetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
lanugo
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
abortifacient
سقط جنین کننده سقط جنینی
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
line condition
حالت خط
postured
حالت
postures
حالت
fettle
حالت
ill conditioned
بد حالت
self
حالت
posture
حالت
idiocrasy
حالت
estates
حالت
estate
حالت
predicaments
حالت
predicament
حالت
febricity
حالت تب
feverishness
حالت تب
if
حالت
cases
حالت
pyreticosis
حالت تب
case
حالت
make
حالت
makes
حالت
queasiness
حالت قی
disposition
حالت
glass eyed
بی حالت
stance
حالت
stated
حالت
expression
حالت
expressions
حالت
manner
حالت
state-
حالت
situation
حالت
situations
حالت
stances
حالت
states
حالت
condition
حالت
stating
حالت
status
حالت
unexpressive
بی حالت
attitude
حالت
mood
حالت
posturing
حالت
phases
حالت
moods
حالت
grain
حالت
phased
حالت
phase
حالت
tempers
حالت
tempered
حالت
temperament
حالت
temper
حالت
temperaments
حالت
attitudes
حالت
state
حالت
accidentalness
حالت اتفاقی
grittiness
حالت شنی
ground state
حالت پایه
answer mode
حالت جواب
acedia
حالت خ-لسه
amentia
حالت هذیان
affectivity
حالت عاطفی
affectedly
با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
incipience
حالت نخستین
idiocrasy
حالت مخصوص
equilibrium state
حالت تعادل
heat proof quality
حالت نسوزی
iciness
حالت یخی
idle position
حالت سکون
humanness
حالت انسانیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com