English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
malposition حالت غیرطبیعی جنین
Other Matches
sophisticated غیرطبیعی
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
preposterously بطور غیرطبیعی
denaturalize غیرطبیعی کردن
sodomyh جماع غیرطبیعی
yo-yos آدم غیرطبیعی
yo-yo آدم غیرطبیعی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
factitious غیرطبیعی دروغی
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
acromphalus برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
adhesion اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
aborticide دوای جنین کش دوای سقط جنین
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
chrysalises جنین
afterbirth جنین
foetus جنین
fetuses جنین
fetus جنین
embryo جنین
embryos جنین
foetuses جنین
germs جنین
germ جنین
chrysalis جنین
foeticide جنین کشی
abortion اسقاط جنین
abortions سقط جنین
foaticide سقط جنین
foetation تشکیل جنین
blood money of an unborn child دیه جنین
foaticide جنین کشی
foeticide اسقاط جنین
abortions اسقاط جنین
ecbolic جنین انداز
embryogeny تشکیل جنین
secundine جفت جنین
embryogen تشکیل جنین
miscarriages سقط جنین
fetal وابسته به جنین
abortion سقط جنین
to have a miscarriage جنین افگندن
embryogen پیدایش جنین
feticide کشتن جنین
feticide سقط جنین
miscarriage سقط جنین
embryogeny پیدایش جنین
abortive foatus جنین ساقط
miscarried جنین ساقط
implacental بی جفت جنین
aborsement سقط جنین
wheatgerm جنین گندم
mola جنین کاذب
abortment سقط جنین
aborticide جنین کشی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
malposition جابجا شدگی جنین
abortive medicines ادویه مسقط جنین
abortionist سقط جنین کننده
abortionists سقط جنین کننده
abortive foetus جنین سقط شده
aplacental فاقد جفت جنین
placental وابسته به جفت جنین
mesoblast میان پوست جنین
embryotomy تشریح جنین درزهدان
placenta جفت جنین مشیمه
chorion مشیمه خارجی جنین
hypoblast غشاء داخلی جنین
chorion پرده بیرونی جنین
placentas جفت جنین مشیمه
yolk sac کیسه زرده دورتادور جنین
eventration جنین بی شکم یابی روده
embryo جنین کمتر از هشت هفته
miscarriage سقط جنین غیر عمدی
embryos جنین کمتر از هشت هفته
miscarriages سقط جنین غیر عمدی
by con. مفهوم مخالف ان جنین میشود
mesoblast لایه جرثومه میانی جنین
placentation پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
amnion مشیمه پردهء دور جنین
abortionists کسی که موجب سقط جنین میشود
abortionist کسی که موجب سقط جنین میشود
foetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
embryoctony ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
conceptions لقاح تخم وشروع رشد جنین
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
conception لقاح تخم وشروع رشد جنین
foetus جنین بیش از هشت هفته حمل
teratology مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
fetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
lanugo کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
avianize ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
abortifacient سقط جنین کننده سقط جنینی
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
line condition حالت خط
postured حالت
postures حالت
fettle حالت
ill conditioned بد حالت
self حالت
posture حالت
idiocrasy حالت
estates حالت
estate حالت
predicaments حالت
predicament حالت
febricity حالت تب
feverishness حالت تب
if حالت
cases حالت
pyreticosis حالت تب
case حالت
make حالت
makes حالت
queasiness حالت قی
disposition حالت
glass eyed بی حالت
stance حالت
stated حالت
expression حالت
expressions حالت
manner حالت
state- حالت
situation حالت
situations حالت
stances حالت
states حالت
condition حالت
stating حالت
status حالت
unexpressive بی حالت
attitude حالت
mood حالت
posturing حالت
phases حالت
moods حالت
grain حالت
phased حالت
phase حالت
tempers حالت
tempered حالت
temperament حالت
temper حالت
temperaments حالت
attitudes حالت
state حالت
accidentalness حالت اتفاقی
grittiness حالت شنی
ground state حالت پایه
answer mode حالت جواب
acedia حالت خ-لسه
amentia حالت هذیان
affectivity حالت عاطفی
affectedly با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state حالت پر ادرنالینی
incipience حالت نخستین
idiocrasy حالت مخصوص
equilibrium state حالت تعادل
heat proof quality حالت نسوزی
iciness حالت یخی
idle position حالت سکون
humanness حالت انسانیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com