Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
paramnesia
حالت فراموشی
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
forgetfulness
فراموشی
oblivion
فراموشی
forgetting
فراموشی
amnesiac
مبتلا به فراموشی
lapse
فراموشی لحظهای
negligible
قابل فراموشی
lethe
فراموشی نسیان
lapsus memoriac
حافظه فراموشی
lapses
فراموشی لحظهای
lapsing
فراموشی لحظهای
amnesic
مبتلا به فراموشی
obliviously
از روی فراموشی
selective forgetting
فراموشی انتخابی
unteach
سبب فراموشی شدن
forgets
فراموشی صرفنظر کردن
forget
فراموشی صرفنظر کردن
forgetfully
از روی فراموشی یا غفلت
to fall in to oblivion
در بوته فراموشی افتادن
disinterred
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinters
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterring
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinter
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
lethean
وابسته به نهر فراموشی برزخ
blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی
[پزشکی]
to have a blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی داشتن
[پزشکی]
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
amnesia
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postures
حالت
predicament
حالت
expression
حالت
postured
حالت
attitude
حالت
tempers
حالت
temper
حالت
posturing
حالت
pyreticosis
حالت تب
idiocrasy
حالت
situations
حالت
cases
حالت
disposition
حالت
posture
حالت
case
حالت
queasiness
حالت قی
manner
حالت
self
حالت
ill conditioned
بد حالت
febricity
حالت تب
situation
حالت
expressions
حالت
feverishness
حالت تب
glass eyed
بی حالت
tempered
حالت
attitudes
حالت
line condition
حالت خط
states
حالت
stating
حالت
condition
حالت
stated
حالت
grain
حالت
estates
حالت
stances
حالت
stance
حالت
estate
حالت
temperament
حالت
temperaments
حالت
state
حالت
state-
حالت
fettle
حالت
predicaments
حالت
phases
حالت
phased
حالت
phase
حالت
if
حالت
status
حالت
make
حالت
makes
حالت
mood
حالت
moods
حالت
unexpressive
بی حالت
glassy state
حالت شیشهای
ground state
حالت پایه
grittiness
حالت شنی
linearity
حالت طولی
goutiness
حالت نقرسی
limit state
حالت حدی
vitreus state
حالت شیشهای
humanness
حالت انسانیت
incipience
حالت نخستین
inactive status
حالت انتساب
in form
خوش حالت
gas phase
حالت گازی
hang over
حالت خماری
heat proof quality
حالت نسوزی
kashrut
حالت جواز
idiocrasy
حالت مخصوص
lethargically
با حالت سبات
idle position
حالت سکون
ignition condition
حالت احتراق
jussive
حالت امری
isopiestic
حالت فشارمتعادل
insert mode
حالت درج
input mode
حالت ورودی
in a state of depression
در حالت افسردگی
initial state
حالت اغازی
iciness
حالت یخی
spin state
حالت اسپین
i.c.
حالت اولیه
incipincy
حالت نخستین
kashruth
حالت جواز
fugitiveness
حالت شخص
dative
حالت برایی
affectivity
حالت عاطفی
amentia
حالت هذیان
answer mode
حالت جواب
answer mode
حالت پاسخ
antisepsis
حالت ضد عفونی
arborescence
حالت شاخهای
atilt
با حالت حمله
automatism
حالت خودکاری
balanced state
حالت تعادل
balanced state
حالت متعادل
balminess
حالت مرهمی
borderline state
حالت مرزی
burst mode
حالت پیوسته
chararcter mode
حالت دخشهای
childishness
حالت بچگی
affectedly
با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
thirstily
با حالت تشنگی
possessive
حالت اضافه
possessives
حالت اضافه
domesticity
حالت اهلی
fluidity
حالت مایعی
resilience
حالت ارتجاعی
crudely
در حالت خامی
nervousness
حالت عصبانی
defensively
با حالت تدافع
defensively
حالت دفاعی
defensive
حالت تدافع
genitive
حالت اضافه
sulkily
با حالت قهر
accusative
حالت مفعولی
accidentalness
حالت اتفاقی
acedia
حالت خ-لسه
circuit opening
حالت مدارباز
circumstantiality
حالت وکیفیت
eburnation
حالت عاجی
eigenstate
حالت انرژی
energy state
حالت انرژی
equation of state
معادله حالت
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
balanced state
حالت متوازن
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
expressive eyes
چشمان با حالت
facial expression
حالت چهره
febile
دارای حالت تب
feminineness
حالت زنانه
feminity
حالت زنانه
final state
حالت پایانی
drowsihead
حالت نیمخواب
drive state
حالت سائقی
colloidal state
حالت کلوییدی
command mode
حالت فرماندهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com