Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
touchdown
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
Other Matches
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
target approach point
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
own goal
گل به دروازه خودی
own goals
گل به دروازه خودی
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
plunge
فرود امدن
perched
فرود امدن
alights
فرود امدن
perch
فرود امدن
alighting
فرود امدن
descend
فرود امدن
plunged
فرود امدن
descends
فرود امدن
alighted
فرود امدن
perches
فرود امدن
plunges
فرود امدن
light or lighted
فرود امدن
alight
فرود امدن
land vi
فرود امدن
perching
فرود امدن
deciding
نزدیک به دروازه حریف
landing gear
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
peel
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peels
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
headman
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
hung
پرش طول با کشیدن پا و دست به عقب پیش از فرود امدن
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
byes
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
precipitation of moisture
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
de militarization
ازبین بردن حالت نظامی
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
ease turn
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
plunging fire
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
relaxation time
فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
disposition
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
safe conducts
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
flat pass
پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
safe-conducts
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
tropicalization
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
friendly
خودی
friendliest
خودی
friendlies
خودی
friendlier
خودی
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
friendly
نیروی خودی
we group
گروه خودی
friendlier
نیروی خودی
in group
گروه خودی
internal heating
گرمایش خودی
familiar
مانوس خودی
upcourt
سبد خودی
insiders
خودی خودمانی
homes
زمین خودی
home
زمین خودی
spontaneity
خود به خودی
relative
خودی نسبی
insider
خودی خودمانی
friendlies
نیروی خودی
friendly state
کشور خودی
homeling
بازیگر خودی
spontaneous
خود به خودی
blue forces
نیروهای خودی
friendliest
نیروی خودی
chicks
هواپیمای خودی
self directed
پیش خودی
friendly forces
نیروهای خودی
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
splashdown
آب فرود
drops
فرود
drop
فرود
dropping
فرود
abseil
فرود
dropped
فرود
splashdowns
آب فرود
line of fall
خط فرود
land
فرود
tailwater
فرود اب
downstream
فرود اب
landings
فرود
abseiled
فرود
abseils
فرود
abseiling
فرود
landing
فرود
landing weight
وزن فرود
landing angle
زاویه فرود
night landing
فرود شبانه
drop zone
منطقه فرود
access point
نقطه فرود
undercarriage
ارابه فرود
deck landing aid
کمکهای فرود
descendeur
صفحه فرود
undercarriages
ارابه فرود
ditching
فرود اضطراری
landing strip
باند فرود
landing site
پایگاه فرود
soft landing
فرود نرم
parachut
چتر فرود
prelanding
قبل از فرود
landing strips
باند فرود
landing site
محل فرود
strip
باند فرود
landing spot
نقطه فرود
under carriage
ارابه فرود
instrument landing
فرود کور
approaches
مسیر فرود
run way
باند فرود
approach clearance
اجازه فرود
pits
منطقه فرود
landing gear
ارابه فرود
nosediving
فرود عمودی
nosedives
فرود عمودی
nosedived
فرود عمودی
application of a force
فرود نیرو
nosedive
فرود عمودی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com