Dictiornary-Farsi | حالت مستی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
drinking bout	حالت مستی


Other Matches

drunk	مستی دوران مستی
drunks	مستی دوران مستی
the i	[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground	سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
jollify	مستی
inebriation	مستی
befuddlement	مستی
inebriety	مستی
ebriety	مستی
drunkness	مستی
drunkenness	مستی
intoxication	مستی
grogginess	مستی
ruts	مستی
spree	مستی
languor	مستی
stum	مستی
rut	مستی
tipsiness	مستی
sprees	مستی
buzz	مستی
inebriant	مستی اور
punch-drunk	مشت مستی
intoxicants	مستی اور
intoxicant	مستی اور
pot valiant	دلیرازروی مستی
drunkenly	از روی مستی
tisy	ناشی از مستی
randan	مستی شوخی
sober	از مستی دراوردن
causing intoxication	مستی اوردن
soberly	از مستی دراوردن
drank	مستی کرد
squared	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog	سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying	تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case	حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor	وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
drunken driving	رانندگی در حال مستی
intoxicants	نوشابه مستی اور
intoxicant	نوشابه مستی اور
in one's cups	درحال میگساری و مستی
pot valour	دلپری ناشی از مستی
print	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism	حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest	حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify	از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
to go on a drunken rampage	با مستی داد و بیداد کردن
troat	نعره گوزن نرهنگام مستی یاشهوت
plasticity	حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive	حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart	قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness	حالت طیفی حالت شبحی
cold forming	حالت دهی در حالت سرد
marginal case	حالت نهائی حالت حدی
spectrality	حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness	حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude	حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode	حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
to paint the town red	مستی کردن اشوب کردن
forward seat	حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
idiocrasy	حالت
posture	حالت
attitudes	حالت
line condition	حالت خط
if	حالت
makes	حالت
postured	حالت
postures	حالت
predicaments	حالت
feverishness	حالت تب
predicament	حالت
case	حالت
queasiness	حالت قی
cases	حالت
self	حالت
pyreticosis	حالت تب
febricity	حالت تب
make	حالت
glass eyed	بی حالت
posturing	حالت
estates	حالت
estate	حالت
temper	حالت
fettle	حالت
tempered	حالت
tempers	حالت
ill conditioned	بد حالت
attitude	حالت
stances	حالت
states	حالت
stated	حالت
state-	حالت
unexpressive	بی حالت
stating	حالت
stance	حالت
status	حالت
condition	حالت
temperament	حالت
situation	حالت
manner	حالت
state	حالت
temperaments	حالت
disposition	حالت
grain	حالت
phases	حالت
phase	حالت
phased	حالت
situations	حالت
moods	حالت
expression	حالت
expressions	حالت
mood	حالت
idle position	حالت سکون
defensively	با حالت تدافع
nervousness	حالت عصبانی
accidentalness	حالت اتفاقی
crudely	در حالت خامی
in form	خوش حالت
in a state of depression	در حالت افسردگی
accusative	حالت مفعولی
sulkily	با حالت قهر
heat proof quality	حالت نسوزی
idiocrasy	حالت مخصوص
ignition condition	حالت احتراق
resilience	حالت ارتجاعی
acedia	حالت خ-لسه
input mode	حالت ورودی
insert mode	حالت درج
lethargically	با حالت سبات
kashruth	حالت جواز
jussive	حالت امری
kashrut	حالت جواز
defensively	حالت دفاعی
defensive	حالت تدافع
initial state	حالت اغازی
limit state	حالت حدی
locative	حالت مکانی
inactive status	حالت انتساب
incipience	حالت نخستین
liquid state	حالت مایع
incipincy	حالت نخستین
linearity	حالت طولی
genitive	حالت اضافه
isopiestic	حالت فشارمتعادل
downiness	حالت کرکی
iciness	حالت یخی
continuum state	حالت پیوستار
circuit opening	حالت مدارباز
childishness	حالت بچگی
chararcter mode	حالت دخشهای
eburnation	حالت عاجی
eigenstate	حالت انرژی
energy state	حالت انرژی
burst mode	حالت پیوسته
borderline state	حالت مرزی
equation of state	معادله حالت
equilibrium state	حالت تعادل
balminess	حالت مرهمی
erectness	حالت عمودی
exceptional case	حالت استثنایی
circumstantiality	حالت وکیفیت
drowsihead	حالت نیمخواب
drive state	حالت سائقی
conversational mode	حالت محاورهای
conjugality	حالت زناشویی
corresponding state	حالت متنافر
counterpoise	حالت تعادل
creaminess	حالت سرشیری
deadness	حالت مرده
deliverable state	در حالت تحویل
deplorble condltion	حالت زار
doubtfulness	حالت تردید
doughiness	حالت خمیری
command mode	حالت فرماندهی
colloidal state	حالت کلوییدی
vitreus state	حالت شیشهای
excited state	حالت برانگیخته
antisepsis	حالت ضد عفونی
glassy state	حالت شیشهای
answer mode	حالت پاسخ
goutiness	حالت نقرسی
grittiness	حالت شنی
answer mode	حالت جواب
ground state	حالت پایه
hang over	حالت خماری