Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
quantum state
حالت کوانتومی
[فیزیک]
[شیمی]
Search result with all words
allowed quantum state
حالت کوانتومی مجاز
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
quantum yield
بهره کوانتومی
quantum theory
نظریه کوانتومی
quantum statistics
امار کوانتومی
quantum phonomenon
پدیده کوانتومی
quantum optic
اپتیک کوانتومی
quantum number
عدد کوانتومی
quantum mechanics
مکانیک کوانتومی
equatorial quantum number
عدد کوانتومی استوایی
azimuthal quzntum number
عدد کوانتومی سمتی
intrinsic quantum number
عدد کوانتومی ذاتی
subsidiary quantum level
ترازهای کوانتومی فرعی
quantum wave equation
معادله کوانتومی موج
quantum theory of valence
نظریه کوانتومی والانس
radial quantum number
عدد کوانتومی شعاعی
main quantum number
عدد کوانتومی اصلی
quantum electrodynamics
الکترودینامیک کوانتومی
[فیزیک]
relativistic quantum theory
نظریه کوانتومی نسبیتی
principle quantum number
عدد کوانتومی اصلی
magnetic quantum number
عدد کوانتومی مغناطیسی
quantum physics
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
quantum theory
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postured
حالت
tempered
حالت
makes
حالت
posture
حالت
postures
حالت
attitudes
حالت
febricity
حالت تب
feverishness
حالت تب
queasiness
حالت قی
fettle
حالت
ill conditioned
بد حالت
temper
حالت
idiocrasy
حالت
attitude
حالت
case
حالت
situations
حالت
posturing
حالت
expression
حالت
expressions
حالت
self
حالت
manner
حالت
disposition
حالت
pyreticosis
حالت تب
cases
حالت
situation
حالت
tempers
حالت
glass eyed
بی حالت
temperament
حالت
stating
حالت
moods
حالت
estates
حالت
estate
حالت
stances
حالت
states
حالت
temperaments
حالت
grain
حالت
state
حالت
state-
حالت
mood
حالت
stated
حالت
condition
حالت
stance
حالت
predicaments
حالت
predicament
حالت
line condition
حالت خط
phases
حالت
phased
حالت
phase
حالت
unexpressive
بی حالت
status
حالت
make
حالت
if
حالت
logical state
حالت یک منطقی
isopiestic
حالت فشارمتعادل
locative
حالت مکانی
ignition condition
حالت احتراق
idle position
حالت سکون
in a state of depression
در حالت افسردگی
idiocrasy
حالت مخصوص
marshiness
حالت مردابی
master mode
حالت راهبر
iciness
حالت یخی
in form
خوش حالت
jussive
حالت امری
insert mode
حالت درج
initial state
حالت اغازی
linearity
حالت طولی
kashruth
حالت جواز
input mode
حالت ورودی
limit state
حالت حدی
lethargically
با حالت سبات
incipincy
حالت نخستین
incipience
حالت نخستین
liquid state
حالت مایع
kashrut
حالت جواز
inactive status
حالت انتساب
lucid interval
حالت افاقه
possessive
حالت اضافه
balanced state
حالت متعادل
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت تعادل
automatism
حالت خودکاری
atilt
با حالت حمله
arborescence
حالت شاخهای
antisepsis
حالت ضد عفونی
answer mode
حالت پاسخ
balminess
حالت مرهمی
conjugality
حالت زناشویی
command mode
حالت فرماندهی
colloidal state
حالت کلوییدی
circumstantiality
حالت وکیفیت
childishness
حالت بچگی
chararcter mode
حالت دخشهای
burst mode
حالت پیوسته
borderline state
حالت مرزی
answer mode
حالت جواب
amentia
حالت هذیان
defensively
حالت دفاعی
defensively
با حالت تدافع
nervousness
حالت عصبانی
crudely
در حالت خامی
resilience
حالت ارتجاعی
fluidity
حالت مایعی
domesticity
حالت اهلی
possessives
حالت اضافه
defensive
حالت تدافع
genitive
حالت اضافه
affectivity
حالت عاطفی
affectedly
با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
acedia
حالت خ-لسه
accidentalness
حالت اتفاقی
eigenstate
حالت انرژی
accusative
حالت مفعولی
sulkily
با حالت قهر
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
corresponding state
حالت متنافر
fugitiveness
حالت شخص
free wheeling
حالت خلاصی
final state
حالت پایانی
feminity
حالت زنانه
feminineness
حالت زنانه
febile
دارای حالت تب
facial expression
حالت چهره
gas phase
حالت گازی
circuit opening
حالت مدارباز
humanness
حالت انسانیت
heat proof quality
حالت نسوزی
hang over
حالت خماری
ground state
حالت پایه
grittiness
حالت شنی
goutiness
حالت نقرسی
vitreus state
حالت شیشهای
glassy state
حالت شیشهای
expressive eyes
چشمان با حالت
excited state
حالت برانگیخته
downiness
حالت کرکی
doughiness
حالت خمیری
doubtfulness
حالت تردید
deplorble condltion
حالت زار
deliverable state
در حالت تحویل
deadness
حالت مرده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com