English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
gas phase حالت گازی
nebulosity حالت گازی
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
gas filled گازی
gaseous گازی
pneumatic گازی
gas filled lamp لامپ گازی
gas detector اشکارساز گازی
gas welding جوشکاری گازی
gas tube لامپ گازی
gas phase فاز گازی
gas lamp o. light لامپ گازی
gas lamps لامپ گازی
gas cut برش گازی
gas filled photocell فتوسل گازی
gaseous electronics الکترونیک گازی
gasiform گازی شکل
gasometry تجزیه گازی
moped موتور گازی
fuel gas سوخت گازی
internal combustion turbine توربین گازی
thypatron لامپ گازی
gas equilibrium تعادل گازی
gas flame چراغ گازی
gas filled capacitor خازن گازی
gas compound ترکیب گازی
gas ligther فندک گازی
gas alarm اژیر گازی
gas cable کابل گازی
gas lights چراغ گازی
gas flame لامپ گازی
gas burner مشعل گازی
hydropneumatic گازی روغنی
gas hearth اتشدان گازی
gas hearth کوره گازی
gas fuel سوخت گازی
gas furnace کوره گازی
gas impregnated cable کابل گازی
gas light چراغ گازی
gas bearing یاتاقان گازی
gas filled rectifier یکسوکننده گازی
gas chromatography کروماتوگرافی گازی
gas filled relay رله گازی
gas bomb بمب گازی
gas engine موتور گازی
gas laser لیزر گازی
gas engine blower دمنده موتور گازی
gas filled valve لامپ الکترونی گازی
bunsen gas burner چراغ گازی ازمایشگاه
gas film لایه یا قشر گازی
hydropneumatic دستگاه گازی روغنی
gas discharge relay رله تخلیه گازی
gas filled tube لامپ تخلیه گازی
gas discharge arrester برقگیر تخلیه گازی
regenerative gas furnace کوره گازی رژنراتیو
gas degeneration فساد تدریجی گازی
air furnace کوره یا بوته گازی
gas lights نور یا روشنایی گازی
gas cutting برشکاری گازی [مهندسی]
plasma display panel صفحه نمایش گازی
gas coal ذغال سنگ گازی
regenerative gas firing سوخت گازی رژنراتیو
three shaft توربین گازی با سه شفت
throttle hand lever اهرم دستی گازی
throttle twist grip دستگیره موتور گازی
gas light نور یا روشنایی گازی
gas discharge lamp لامپ تخلیه گازی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
propane پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی
gas burner اجاق گازسوز کوره گازی
gas case hardening سخت گردانی پوسته گازی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
marginal case حالت نهائی حالت حدی
high frequency gas discharge breakdown شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
bung بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunged بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunging بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
gas cycle reactor راکتور با مدار گردش گازی مسدود
intake مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intakes مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
ozone نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
hot-plates چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
igneous magma مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
constant temperature pressure welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
oxygen convertor مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
variable discharge turbine توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
kytoon انتن گازی هلیومی انتن موقتی
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
line condition حالت خط
states حالت
state- حالت
fettle حالت
predicament حالت
state حالت
febricity حالت تب
stance حالت
stances حالت
case حالت
mood حالت
cases حالت
self حالت
predicaments حالت
condition حالت
stating حالت
if حالت
make حالت
makes حالت
moods حالت
estate حالت
estates حالت
posturing حالت
postures حالت
postured حالت
posture حالت
stated حالت
unexpressive بی حالت
situation حالت
ill conditioned بد حالت
temperament حالت
pyreticosis حالت تب
temper حالت
grain حالت
tempers حالت
attitudes حالت
manner حالت
temperaments حالت
tempered حالت
feverishness حالت تب
expressions حالت
phased حالت
phase حالت
glass eyed بی حالت
idiocrasy حالت
attitude حالت
queasiness حالت قی
disposition حالت
status حالت
expression حالت
phases حالت
situations حالت
defensively با حالت تدافع
nominative case حالت فاعلیت
nervousness حالت عصبانی
nominative case حالت فاعلی
defensively حالت دفاعی
normal state حالت نرمال
no load condition حالت بی باری
final state حالت پایانی
pyreticosis حالت حمائی
fugitiveness حالت شخص
genitive حالت اضافه
pastiness حالت خمیری
defensive حالت تدافع
facial expression حالت چهره
feminineness حالت زنانه
free wheeling حالت خلاصی
normality حالت عادی
linearity حالت طولی
quantum state ویژه حالت
pulverulence حالت خاکی
output state حالت خروجی
veins حالت تمایل
thirstily با حالت تشنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com