Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
weapon carrier
حامل جنگ افزار
Search result with all words
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
Other Matches
MSX
استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
vendors
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendor
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
configurations
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
configuration
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
systems
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
benchmark problem
کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
tests
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tested
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
pseudo random
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
benchmark
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
diagnosing
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
featuring
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
features
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featured
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
feature
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
benchmarks
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
diagnosed
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnose
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
compatibility
توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
disaster recovery plan
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
canonical schema
نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
fine tune
تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stationed
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stations
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
flexibility
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
documentation
اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
ergonomics
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
portability
گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
man machine interface
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
off the shelf
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
hacks
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hacked
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
usability
امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
special interest group
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
hack
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
trap
وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
customize
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
convention
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customising
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
conventions
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
desktop
ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
funware
برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
problems
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problem
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
database
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
databases
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
machines
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
DirectSound
در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
machined
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
MMI
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
databases
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
database
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
faults
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
fault
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
expandable
با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
micros
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
twain
واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
teleprinter
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
patches
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patch
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
arms control measures
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
sites
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
CD I
استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند
IBM
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
conveyor
حامل
bearer
حامل
porters
حامل
porter
حامل
vehicle
حامل
bearers
حامل
gerent
حامل
vehicles
حامل
bearer cheque
چک حامل
vector
حامل
conveyer
حامل
carrier
حامل
vectors
حامل
carriers
حامل
stave
حامل
messenger wire
سیم حامل
tape transport
حامل نوار
color carrier
حامل رنگ
thurifer
حامل مجمر
osborne shackle
قلاب حامل
thurifer
حامل بخوردان
linkboy
حامل مشعل
bearing angle
زاویه حامل
sound carrier
حامل صوت
gestatorial
حامل پاپ
bearer bond
سند حامل
transport
ترابری حامل
image carrier
حامل تصویر
transported
ترابری حامل
data carrier
حامل داده
data carrier
حامل داده ها
transporting
ترابری حامل
transports
ترابری حامل
bearer cheque
چک در وجه حامل
linkman
حامل مشعل
payable to the bearer
در وجه حامل
carrier frequency
بسامد حامل
carrier detect
تشخیص حامل
carrier detect
کشف حامل
messenger
طناب حامل
messengers
طناب حامل
bearers
در وجه حامل
vehicle
حامل رسانه
radius vector
شعاع حامل
video carrier
حامل ویدئو
vehicles
حامل رسانه
vectors
حامل بردار
vector
حامل بردار
bearer
در وجه حامل
carrier frequency
فرکانس حامل
carrier gas
گاز حامل
vectorial
حامل بردار
carrier wave
موج حامل
bearing
زاویه حامل
breech block carrier
حامل کولاس
carrier system
سیستم حامل
linkmen
حامل مشعل
carrier frequency
فرکانس موج حامل
stave
روی خط حامل نوشتن
platforms
رسانگر حامل گیرنده
caddy
حامل وسایل بازیگر
platform
رسانگر حامل گیرنده
warrant to bearer
به حواله کرد حامل
telephone carrier current
جریان حامل تلفنی
caddying
حامل وسایل بازیگر
stretcher-bearer
حامل تخت روان
bearer stock
اسناد در وجه حامل
stretcher-bearers
حامل تخت روان
current carrying conductor
رسانای حامل بار
caddie
حامل وسایل بازیگر
caddied
حامل وسایل بازیگر
stretcher bearer
حامل تخت روان
victualler
کشتی حامل خواربار
bearer bond
سند در وجه حامل
persi
حامل راس الغول
comport
دربرداشتن حامل بودن
caddies
حامل وسایل بازیگر
comports
دربرداشتن حامل بودن
pay to the bearer
دروجه حامل بپردازید
carrier color signal
پیام رنگی حامل
carriers
برنامه حامل میکرب
comporting
دربرداشتن حامل بودن
carriers
حامل غلطک حمال
armor bearer
حامل اسلحه زرهدار
comported
دربرداشتن حامل بودن
perseus
حامل راس الغول
carrier
حامل غلطک حمال
carrier
برنامه حامل میکرب
gestatoraial chair
کرسی حامل پاپ
slaver
کشتی حامل بردگان
signal
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
signaled
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
flagships
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
conversion angle
زاویه حامل مسیر ناو
party boat
قایق بزرگ حامل مشتریان
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
flag ship
ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
payable to bearer
قابل پرداخت در وجه حامل
flagship
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
carriage paid to
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carabineer
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
common carrier
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
radar picket cap
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
carabinier
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
airdrop container
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com