Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
cut
حذف بازیگر پس ازازمایش
cuts
حذف بازیگر پس ازازمایش
Other Matches
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
mummer
بازیگر
booter
بازیگر
performing
بازیگر
actors
بازیگر
puppeteers
بازیگر
puppeteer
بازیگر
actor
بازیگر
stager
بازیگر
fielder
بازیگر
player
بازیگر
substituted
تعویض بازیگر
out
اخراج بازیگر
out-
اخراج بازیگر
outside forward
بازیگر گوش
substituting
بازیگر ذخیره
substituting
تعویض بازیگر
dubbed
بازیگر ضعیف
extra cover
بازیگر بل گیر
come back
بازگشت بازیگر
club player
بازیگر باشگاهی
wingers
بازیگر گوش
winger
بازیگر گوش
outed
اخراج بازیگر
send off
اخراج بازیگر
backman
بازیگر مدافع
protagonists
بازیگر عمده
protagonist
بازیگر عمده
dub
بازیگر ضعیف
duffer
بازیگر متوسط
duffers
بازیگر متوسط
uncovered
بازیگر مهانشده
veterans
بازیگر با تجربه
veteran
بازیگر با تجربه
backup
جانشین بازیگر
ball player
بازیگر با توپ
subs
تعویض بازیگر
send-off
اخراج بازیگر
send-offs
اخراج بازیگر
body checker
بازیگر تنه زن
skull
ضربه به سر بازیگر
skulls
ضربه به سر بازیگر
sub
بازیگر ذخیره
sub
تعویض بازیگر
subs
بازیگر ذخیره
dubs
بازیگر ضعیف
mans
بازیگر تیم
sand bagger
بازیگر گول زن
second string
بازیگر ذخیره
ride the bench
بازیگر ذخیره
poloist
بازیگر واترپولو
player's number
شماره بازیگر
oddsmaker
بازیگر شاخص
man
بازیگر تیم
cricketer
بازیگر کریکت
cricketers
بازیگر کریکت
frees
بازیگر ازاد
freeing
بازیگر ازاد
walk-on
بازیگر فرعی
wingman
بازیگر گوش
tragedienne
بازیگر تراژدی
third home
بازیگر مهاجم
number
شماره بازیگر
numbers
شماره بازیگر
free
بازیگر ازاد
tennist
بازیگر تنیس
freed
بازیگر ازاد
leading lady or man
بازیگر عمده
laxman
بازیگر لاکراس
homebred
بازیگر محلی
homebrew
بازیگر محلی
hatchetman
بازیگر خشن
hattrick
بازیگر سه گله
headhunter
بازیگر خشن
substitute
بازیگر ذخیره
substitute
تعویض بازیگر
halfback
بازیگر میانی
substituted
بازیگر ذخیره
homeling
بازیگر خودی
depths
بازیگر سرنوشت ساز
international
بازیگر بین المللی
favorite
بازیگر یا تیم محبوب
internationals
بازیگر بین المللی
theaters
تماشاخانه بازیگر خانه
theatre
تماشاخانه بازیگر خانه
theater
تماشاخانه بازیگر خانه
flankerback
بازیگر میانی جناح
flanker
بازیگر مهاجم در جناح
depth
بازیگر سرنوشت ساز
wood pusher
بازیگر بسیارضعیف شطرنج
importing
بازیگر خارجی تیم
imported
بازیگر خارجی تیم
import
بازیگر خارجی تیم
sit out
خودداری بازیگر از تمدیدقرارداد
equipment bag
ساک دستی بازیگر
bowling bag
ساک بازیگر بولینگ
caddy
حامل وسایل بازیگر
off wing
محل بازیگر گوش
pantomimist
بازیگر نمایش صامت
dutchman
بازیگر بولینگ هلندی
body check
سد کردن بازیگر توپدار
baseliner
بازیگر انتهای زمین
hurler
بازیگر هاکی ایرلندی
center back
بازیگر میانی خط عقب
center forward
بازیگر نوک حمله
shamateurism
استفاده از بازیگر اماتورقلابی
shorthanded
ادامه با بازیگر کمتر
baseballer
بازیگر بیس بال
specialty teamer
بازیگر تیم ذخیره
back line player
بازیگر خط عقب والیبال
double foul
خطای هم زمان دو بازیگر
enforcer
بازیگر انتقامجوی خشن
bowled for a duck
باختن بازیگر بی امتیاز
white
بازیگر نخست شطرنج
blacks
بازیگر دوم شطرنج
blackest
بازیگر دوم شطرنج
blacker
بازیگر دوم شطرنج
free agents
بازیگر بدون قرارداد
pull
بیرون کشیدن بازیگر
black
بازیگر دوم شطرنج
pulls
بیرون کشیدن بازیگر
drafted
بازیگر جدید تیم
draft
بازیگر جدید تیم
whitest
بازیگر نخست شطرنج
caddying
حامل وسایل بازیگر
caddies
حامل وسایل بازیگر
caddied
حامل وسایل بازیگر
caddie
حامل وسایل بازیگر
breakaway
حمله یک یا چند بازیگر
theatres
تماشاخانه بازیگر خانه
whiter
بازیگر نخست شطرنج
drafts
بازیگر جدید تیم
activated
بازگشت بازیگر به زمین
activate
بازگشت بازیگر به زمین
activates
بازگشت بازیگر به زمین
activating
بازگشت بازیگر به زمین
blacked
بازیگر دوم شطرنج
free agent
بازیگر بدون قرارداد
yanked
بیرون کشیدن بازیگر کم کار
dehind
شمارش امتیاز منفی بازیگر
english billiards
با 3 گوی و6 کیسه بین 2 یا 4 بازیگر
defaults
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
big man
بازیگر میانی بیس بال
cheap shot artist
بازیگر خشن بصورت عمد
courtesy runner
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
composite average
معدل امتیاز بازیگر بولینگ
cheap shotter
بازیگر خشن بصورت عمد
defaulted
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
gang tackle
با چند بازیگر حریف را فروداوردن
yank
بیرون کشیدن بازیگر کم کار
bonus baby
بازیگر با پیش پرداخت زیاد
yanks
بیرون کشیدن بازیگر کم کار
default
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
yanking
بیرون کشیدن بازیگر کم کار
defaulting
غیبت بازیگر یا تیم و باخت
forwards
سه بازیگر جلوی تور والیبال
switched
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
big leaguer
بازیگر لیگ سطح بالا
switch
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
to make a substitution
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
taxi squadder
بازیگر عضو گروه قراردادی
centurian
بازیگر 001 امتیازی کریکت
to substitute out
[players]
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
crawling
کوشش بازیگر در بردن توپ
backfield
جای بازیگر پشت داور
switches
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
major penalty
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
exit
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exits
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
inner
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
weak side
حمله باتعداد کم جبههای با تعدادکمتر بازیگر
mismatch
دفاع بازیگر کوتاه قد در برابرحریف بلند
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
tragedian
نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
pass completion average
میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
simultaneous foul
خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
cup of coffeen
شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
called ball
گوی تعیین شده از طرف بازیگر
called pocket
کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
bases empty
ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
cradler
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
square leg
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
intimidator
بازیگر خشن و جنگجو که حریف را مرعوب میکند
Being an actor has a certain amount of kudos attached to it.
بازیگر بودن خودش تا اندازه ای جلال دربردارد .
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
nutcracker
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
three ball
مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
mummer
هنرپیشه صامت بازیگر نقابدار ایام نوئل
nutcrackers
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
benches
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com