English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
largo حرکت ازاد واهسته
Other Matches
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
free maneuver حرکت ازاد
plays حرکت ازاد
playing حرکت ازاد
played حرکت ازاد
play حرکت ازاد
free maneuver امکان حرکت ازاد
playing بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played بازی کردن حرکت ازاد داشتن
play بازی کردن حرکت ازاد داشتن
lentissimo خیلی ملایم واهسته
gradual شیب تدریجی واهسته
thudding صدای خفه واهسته ایجادکردن
thudded صدای خفه واهسته ایجادکردن
thuds صدای خفه واهسته ایجادکردن
thud صدای خفه واهسته ایجادکردن
brushes تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
frees ازاد
freeing ازاد
suspended floor کف ازاد
unihibited ازاد
sweepers بک ازاد
exempts ازاد
sweeper بک ازاد
self administered ازاد
free play ازاد
slack water اب ازاد
at ease ازاد
opened ازاد
stand at ease ازاد
self service ازاد
stand easel ازاد
open ازاد
unihibit ازاد
sweep back بک ازاد
opens ازاد
degage ازاد
unattached ازاد
fetterless ازاد
freeman ازاد
idle line خط ازاد
absolutes ازاد
self-service ازاد
absolute ازاد
disengaged ازاد
immundity ازاد
unrestrained ازاد
footloose ازاد
loosest ول ازاد
looser ول ازاد
loose ول ازاد
exempt ازاد
free ازاد
exempting ازاد
go as you please ازاد
freemen ازاد
exempted ازاد
immune ازاد
freed ازاد
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
conversion پرتاب ازاد
out of door در هوای ازاد
out of door فضای ازاد
parade rest فرمان ازاد
free economy اقتصاد ازاد
free electron الکترون ازاد
outworker کارگر ازاد
free aqifer سفره ازاد
free association تداعی ازاد
planer tree درخت ازاد
free atmosphere اتمسفر ازاد
penalty hit ضربه ازاد
competitions بازار ازاد
insular غیر ازاد
competition بازار ازاد
free climbing صعود ازاد
free competition رقابت ازاد
forth مسیر ازاد
free energy انرژی ازاد
open purchase خرید ازاد
free field حوزه ازاد
free gyro ژایرو ازاد
natural vibration نوسان ازاد
free format در قالب ازاد
backs سطح ازاد
free flight پرواز ازاد
off time وقت ازاد
free flow جریان ازاد
open area فضای ازاد
free float فرجه ازاد
back سطح ازاد
free hit ضربه ازاد
free in trade تجارت ازاد
free line signal سیگنال خط ازاد
free maneuver مانور ازاد
free expansion انبساط ازاد
free fall سقوط ازاد
open trade تجارت ازاد
free enthalpy انتالپی ازاد
open space گردشگاه ازاد
open hospital بیمارستان ازاد
free flight موشک ازاد
open shot با کارکرد ازاد
open shop با کارکرد ازاد
universal با چرخش ازاد
conversions پرتاب ازاد
discharge ازاد کردن
mare liberum دریای ازاد
free enterprise کسب ازاد
open air در هوای ازاد
out of doors فضای ازاد
out of doors در هوای ازاد
outdoor درهوای ازاد
free trader تجارت ازاد
free turbine توربین ازاد
blue water دریای ازاد
self-employed شغل ازاد
self employed شغل ازاد
discharges ازاد کردن
unrestrained ازاد نامحدود
free tower برج ازاد
open market بازار ازاد
free market بازار ازاد
free markets بازار ازاد
haehiji daeh ایستادن ازاد
gratis مجانی ازاد
free volume حجم ازاد
free port بندر ازاد
idle trunck خط اتصال ازاد
freedman ازاد شده
idle junction اتصال ازاد
idle indicating signal علامت ازاد
freely supported beam تیر دو سر ازاد
freeness ازاد بودن
high seas دریاهای ازاد
high seas دریای ازاد
idle trunck ترانک ازاد
idle turn دور ازاد
freeborn ازاد زاده
free ports بندر ازاد
free vortex گرداب ازاد
free water surface سطح اب ازاد
free world جهان ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com